Kookmin jikook (switch)
Genre: Real life / smut
________________________جونگ کوک همونطور که مشغول خوردن فلفلش بود به حرفای بیبیش گوش میداد.
+ همونطور که میدونید داریم روی آلبوم بعدیمون کار میکنیم. تهیونگ شی هم داره خیلی سخت کار میکنه..
درحالی که با لذت فلفل رو میجوید و به جیمین نگه میکرد گفت: من 4 تا آهنگ نوشتم.
بی توجه به جونگ کوک ادامه داد.
+ البته مطمئن نیستیم که آهنگایی که نوشتیم توی آلبوم قرار بگیرن یا نه..به جونگ کوک نگاه کرد و ادامه داد:
قراره بعدا راجبش صحبت کنیم راستش من هم چندتا آهنگ نوشتم ولی خیلی مطمئن نیستم..جیمین خیلی برای این آلبوم ذوق داشت ، سخت براش کار میکرد و از اینکه راجب فعالیت ها و برنامه هاش با آرمی ها صحبت کنه لذت میبرد.
جونگ کوک با سکوت به حرفاش گوش میکرد و سرشو به بالا پایین تکون میداد.+ من 3 تا نوشتم ولی مطمئن نیستم که به اندازه ی کافی خوب باشن.
جونگ کوک با لبخند دست چپشو به سمت جیمین دراز کرد. جیمین با نیم نگاهی، دستشو تو دست پسر کوچیک تر گذاشت.
+ به هرحال امروز زمان عالی رو باهاتون گذروندم.. هروقت فرصت کردم برمیگردم پیشتون.
جونگ کوک با فشار دادن دستش بهش اطمینان داد که کارشو درست انجام داده. به زبون نیورده بود اما جیمین با محکم گرفته شدن دستش متوجه شده بود.
جونگ کوک با تعریف دادن اینکه امروز برنامه ی خوبی رو اجرا کردن و ازش لذت برده، باعث دوباره خندیدن های شیرینِ پسر مورد علاقش شد.
جیمین با همون لحن خندون گفت: بیا با بوراهه تمومش کنیم!جونگ کوک سری تکون داد و حرفش رو تایید کرد. جیمین تا سه شمرد و هر دو درحالی که هنوز دستاشون تو دست هم قفل بود با گفتن بوراهه و دست تکون دادن با دست آزادشون از آرمی هاشون خدافظی کردن.
جیمین بلند شد تا لایو رو خاموش کنه اما قبل اینکه صفحه رو لمس کنه گفت: جونگ کوک شی.. قلب!
جونگ کوک طبق خواسته ی پسر بامزه ی پشت گوشی، با دو دستش قلب درست کرد و یکی از اون لبخند های شیرینِ خرگوشیش رو روی لبش نشوند. جیمین با رضایت لایو رو قطع کرد و لبخند زد.
با شنیدن صدای خمیازه ی کوک گفت:خسته شدی؟
جونگ کوک کش و قوسی به بدنش داد و از روی صندلی بلند شد.
_ نه .. میخوای عکس بگیری؟جیمین در حالی که با گوشیش دنبال یه فیلتر مناسب میگشت سرشو تکون داد. جونگ کوک هم گوشیش رو در اورد ، وارد توییتر شد و همزمان گفت: واقعا کیمباپت خوش مزه بود جیمین شی.
با دیدن ترند ها اخمی بین ابروهاش افتاد. واقعا چرا؟ چرا همیشه باید این باشه؟
جیمین لبخند مفتخری زد.
+ گفتم که قراره یه کیمباپ خوشمزه درست کنم!
وقتی صدایی از جونگ کوک نشنید برگشت و بهش نگاه کرد. با دیدن اخماش گفت: چیزی شده؟
YOU ARE READING
Kookmin Collections Story
Fanfictionسناریو وانشات های کوکمینی با ژانر و محتواهای متفاوت 🔞💦🥀🌈 #Nil