Piano

3.5K 215 37
                                    

Kookmin
Genre: Romance / Drama
___________________

روزای تکراری... هرروز خسته کننده تراز دیروز. به معنای واقعی کلمه انگیزه ای برای زندگی ندارم. فقط روزامو یکی یکی میگذرونم. تنها چیزی که باعث میشه کمی از زندگی خسته کنندم لذت ببرم نواختن پیانوئه.

زود تنها شدم... خانوادم زود سفر کردن و منو با این دنیای بزرگ و پراز مشکلات تنها گذاشتن. ای کاش حداقل منو هم میبردن. یعنی انقدراضافه بودم؟ که همشون باهم رفتن و تنهام گذاشتن؟
انقدر توی تنهایی هام به وجود اضافه بودنم فکر کردم که حتی حوصله ی فکر کردن هم دیگه ندارم. اما از اینکه خودمو بکشم هم میترسم. پس فقط ادامه میدم تا یه روز بمیرم بدون هیچ هدفی.

.
.
.
.

کیفمو برداشتم و به کافی شاپ * آقای بنگ* رفتم. به مینوو که پشت میزحسابداری نشسته بود سلام کردم که با لبخند جوابمو داد.
لباسامو با فرم کرم قهوه ای عوض کردم و پیشبند سفید رنگم رو پوشیدم. دفترچه و خودکارم رو برداشتم و خودمو برای کارخسته کننده ی امروزم آماده کردم.
مشتری اول که اومد لبخندی به چهره ی بی حسم زدم و رفتم تا سفارشش رو بگیرم.
.
.

آلارم گوشیم ساعت 8 زنگ خورد. به اتاق رفتم و پیشبندمو دراوردم. به پیانوی قهوه ایِ سوخته ای که گوشه ی کافه گذاشته شد بود نزدیک شدم. حالا نوبت لذت بردن از روزمه!

پشت صندلی چرم قهوه ای رنگ نشستم. نفس عمیقی کشیدم و انگشتامو نرم روی کلاویه های پیانو حرکت دادم. صدای پیانو حس زندگی بهم میداد! امید میداد!
آهنگ های آروم و ملایم میزدم.

پیانو، سازمادر.. از وقتی یادم میاد مامانم برام پیانو میزد. من به خاطر مامانم پیانو زدن رو یاد گرفتم. استادم هم خود مامان عزیزم بود.
همیشه بهم میگفت که وقتی قطعه ای رو براش میزنم، خیلی آرامش میگیره و خب آرامش مادرم، آرامش منم هست!
حالا که نیست که با آغوشش منو آرومم کنه،با آهنگا و خاطره هاش خودمو آروم میکنم. اشکی که نزدیک بود از چشمام سر بخوره و روی صورتم بریزه رو کنترل کردم تا جلوی مشتری ها رسوا نشم.

آره روزای من اینطوری میگذره. کل روز کارکردن و نواختن پیانو و مرور خاطرات.
.
.
.
+ آقای سانگ؟ کارم داشتید؟

سانگ: آره. بیا حقوقتو بگیر!

پاکتی رو به دستم داد. بدون اینکه داخلشو نگاه کنم تعظیم نود درجه کردم و تشکر کردم.

سانگ: شبا مشتری های بیشتری داریم و مطمئنن بیشترش به خاطر آهنگای زیبای توئه.

+ ممنونم آقای سانگ.

از آقای سانگ دور شدم و پاکت رو باز کردم. از ماه قبل بیشتر بود که خب...خیلی خوبه. حداقل میتونم این ماه بالاخره گوشیمو درست کنم.

Kookmin Collections StoryWhere stories live. Discover now