ساعت پنج صبح همه پسرا آماده رفتن به شمال بودن، داریوش(کیونگسو) به نگاهی به صفحه چتش با کوروش(جونگین) انداخت و با دیدن اینکه هنوزم پیاماش سین نشده قلبش به درد اومد، اون خرس مهربونش چش شده بود!
سورنا(سوهو) با سهراب(سهون) دیشب راه افتاده بودن تا یه نگاهی به ویلای سورنا بندازن و همه چیزو برای بقیه آماده کنه.
داریوش(کیونگسو) سوار ماشین شهرام(شیومین) شد و همراه مهیار(چن) و یعقوب(لی) و تیمور(تائو) دنبال بقیه راه افتاده بودن.
محمدرضا(چانیول) صدای آهنگش رو زیاد کرده بود و براشم مهم نبود که ساعت ۵ صبحه و ملت خوابن؛ وقتی بابک(بکهیون) اینطوری جیغ میزد و با داداشش وحید(وی) مسابقه خوانندگی گذاشته بودن.
یاشار و یاسرم(یونگجه و یوگیوم) سعی میکردن با ریتم قر بدن و به درستی با خواننده همراهی میکردن نا سلامتی خواننده های محله اینا بودن.
ناصر(نامجون) با ۲۰۶ آلبالویش جمال(جین) و یوسف(یونگی) و هادی(هوسوک) و جمشید(جیمین) رو سوار کرده بود و میرفتن.
کیارش(کریس) با شاسی بلند هیونداش دنبال بقیه اکیپ بود و کسری(کوکی) و جواد(جکسون) و نیما(جینیونگ) و بهرام(جی بی) رو سوار کرده بود.
رامین( لوهان) با امیر(مارک) و بهادر(بم بم) هم توی یه ماشین با آرامش به راه خود ادامه میدادن، دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن بود.
همگی درحال عشق و حال بودن به غیر کوروش(جونگین)؛ کوروش به صفحه چت جانان(جنی) خیره شده بود، دیشب به این نتیجه رسیده بودن که صبح برای صبحونه برن و تا ۱۲ قرار تموم بشه تا کوروش برسه به جشن پایانی دوستش و خب همه چیز اوکی بود.
جانان(جنی) ساعت هشت صبح آماده توی سالن نشسته بود و منتظر کوروش(جونگین) بود تا بیاد و برن توی یه کافه به انتخاب کوروش صبحونه بخورن.
لیلا(لیسا) خمیازه وارد سالن بلک پینک شد و با دیدن جانان(جنی) که اماده نشسته بود خواب از سرس پرید و گفت:" چرا اینقدر زود؟"
جانان(جنی) لبخند زد و گفت: "صبحونه میریم بیرون."
یلدا(جیسو) وقتی وارد شد سریع یه لیست بلند از کیفش بیرون آورد و به دستای جانان(جنی) داد و گفت: "اینارو بخون وقتیم هر کاری انجام داد تیک بزنش اوکی؟"
رویا(رزی) گفت: "لطفا ضایع بازی در نیار وقتی رفتارشو زیر نظر داری اوکی دخترکم؟"
کوروش(جونگین) با پراید سفیدش پیچید تو محله بلک هالیوود و عسل(بویونگ) که خواب بود با شنیدن صدای ماشین مثل جن زده ها به طرف پنجره رفت و همه چیزو زیر نظر گرفت.
اوا و انا (امبر و کریستال) بدون هیج هدفی به دیوار روبه روشون خیره شده بودن و داشتن لود میشودن چرا اینقدر زود پاشدن؟
YOU ARE READING
Welcome to the mahale
Short Story•طی سالهایی که کیپاپر شدین مطمئنم این سوال رو از خودتون پرسیدین: اگه آیدولامون ایرانی بودن چی میشود؟ تصورش خیلی باحاله نه؟ خب من بهتون نشون میدم ایرانی شدن ایدولها چطوریه؛ این فیک کاملا فضای ایرانیداره با بیشتر آیدولهای کیپاپ که مهمون فیک ما هس...