ساعت یازده بود که جانان(جنی) برگشت سالن و کوروش(جونگین) هم سریع وسایلش رو پشت ماشین چک کرد و سریع راه افتاده به انداره کافی گوه خورده بود و نمیتونست یه ساعت دیگه بدون داریوش(کیونگ) تحمل کنه:)
لیلا(لیسا) با دیدن خروج سریع کوروش از محله با اخم بیرون رفت و با دیدن جانان(جنی) که با ذوق جلو میومد گفت:" کاملا مشخصه خوب پیش رفته نه؟"
رویا(رزی) با دیدن جانان حیغی از خوشحالی زد و جلو رفت و دوستشو بغل کرد.
آوا(امبر) با استایل همیشگیش وارد سالن شد و روی صندلیش نشست و به بقیه نگاه کرد که درحال تمیزکاری بودن و تا مشتریهای جدید برسن.
مشتری های ساعت دوازده زود رسیدن چون کلی کار داشتن و معلوم نبود کی کارشون تموم بشه.
آوا(امبر) سرش پایین بود و داشت با دستگاهش ور میرفت و اونو آماده میکرد که یه دختر با موهای کوتاه آبی نزدیک میزشون شد و به آنا(کریستال) نگاه کرد و گفت:حمیرام(هالزی) وقت تتو داشتم
آنا با لبخند به میز آوا اشاره کرد و گفت: "بفرمایید"
اوا(امبر) دست از سر دستگاهش برداشت و گفت: "طرحتون رو بدین."
سرش هنوزم پایین بود وقتی گوشی حمیرا(هالزی) جلوش قرار گرفت سرشو کمی بالا آورد ولی با دیدن صورت خوشگل و زیبای حمیرا قفل کرد.
آوا(امبر) اب دهنشو قورت داد و گفت:"فتبارک الله احسن الخالقین"
حمیرا(هالزی) خندید گفت:" ممنونم"
آنا(کریستال) با دیدن صورت آوا خندید؛ آوا طرح رو گرفت و پرسید:" کجاتون میخواین این طرحو؟"
حمیرا(هالزی) به قفسه سینش اشاره کرد و گفت: "اینجا"
آوا(امبر) برای بار دوم آب دهنشو قورت داد و گفت:" پس باید لباساتون رو در بیارین برین اون اتاق اونجا منم وسایلمو میارم."
با رفتن حمیرا، آنا(کریستال) با قیافه شیطانی به آوا(امبر) نگاه کرد و گفت:" کراش میزنی یا زوده؟"
اوا با اخم گفت: " کوفت مشتریه"
با رفتن آوا، عفت و کوکب(نیکی و کاردی) روی صندلی های رنگ نشستن و لیلا و یلدا(لیسا و جیسو) شروع کردن به رنگ کردن موهاشون.
دخترا داشتن کارای اون دوتا ترشیده رو انجام میدادن و عفت و کوکب هم از در و دیوار حرف میزدن از دختر فلانی غیبت میکردن بین حرفاشونم از کار دخترا تعریف میکردن و خلاصه سر این بیچاره هارو برده بودن.
حمیرا(هالزی) روی تخت دراز کشیده بود و منتظر بود بیحسی تاثیر بذار و آوا(امبر) کارشو شروع کنه؛ آوا به طرح نگاهی انداخت و گفت: "میخواید ین و یانگ هردوشون روی بدنتون باشه یا فقط یکیش؟!"
STAI LEGGENDO
Welcome to the mahale
Storie brevi•طی سالهایی که کیپاپر شدین مطمئنم این سوال رو از خودتون پرسیدین: اگه آیدولامون ایرانی بودن چی میشود؟ تصورش خیلی باحاله نه؟ خب من بهتون نشون میدم ایرانی شدن ایدولها چطوریه؛ این فیک کاملا فضای ایرانیداره با بیشتر آیدولهای کیپاپ که مهمون فیک ما هس...