3

3.9K 562 69
                                    

به محض اینکه وارد خونه شد به سمت آشپزخونه رفت و به مادرش که درحال شستن ظرف ها بود با صدای بلند سلام کرد.
مادرش کمی از صدای پسرش از جا پرید و به سمتش برگشت: اوه کوک، ترسوندیم. کنفرانست چطور بود؟
جونگ کوک خنده ی ریزی کرد و در یخچال رو باز کرد و مشغول سرک کشیدن شد: خوب.
همزمان دو بسته شکلات، دو پاکت آبمیوه به همراه یک دسر وانیلی برداشت.
مادرش اخمی کرد:یکم دیگه بابات میرسه ناهار میخوریم، اینارو بزار سرجاش الکی خودتو سیر نکن.
جونگ کوک که حالا دو بسته چیپس و یک بسته پاستیل هم به خوراکی هاش اضافه شده بود با مظلوم ترین نگاهی که از خودش سراغ داشت به مادرش زل زد: اوما، امروز سوجین باهام قهر کرد من الان میخوام از شدت افسردگی رگمو بزنم ولی به خاطر شما و بابا ترجیح میدم با همینا حالمو خوب کنم...میتونم بخورم؟ هوم؟
مادرش چشماش رو گرد کرد و از روی تاسف سری تکون داد: من که نشونه ای ناراحتی تو صورتت نمیبینم جونگ کوک شی.
کلمه ی اخر رو به مسخره گفت که باعث شد جونگ کوک خنده اش بگیره ولی خودش رو نگه داشت: همین دیگه، همینکه برم تو اتاق با گریه خودمو خالی میکنم.
مادرش آهی کشید: پس کم بخور برای ناهار صد-
جونگ کوک با صدای بلند پرید وسط حرفش: نه نه، مگه بابا امروز شیفت نیست؟ ناهار نمیاد دیگه تو صبر کن با جیوون که اومد بخور شام و همه باهم بخوریم منو برای ناهار صدا نکن.
و بدون اینکه به مادرش اجازه ی اعتراض بده به سمت اتاقش دویید.
بعد از اینکه وارد اتاقش شد در رو قفل کرد و خوراکی هارو روی تخت ریخت.
لباس هاش رو فقط با  یک شلوار ورزشی عوض کرد و ترجیح داد بالاتنه اش رو با چیزی نپوشونه.
با هیجان گوشیش رو برداشت ولی با دیدن پیامی از طرف سوبین گوشه ی چشم هاش جمع شد.

کیوت با سس اضافع *-* 13:43
هوی، جدن سوجین با اون افتاب پرسته بره؟؟


جِی کِی"" 13:59
من دفعه پیش واضح بهش گفتم اگر یک بار دیگه دور و بر اون پسره بگرده باهاش کات میکنم. خودتم بودی خیر سرت-_- اِنی وی انتخاب با خودشه.

کیوت با سس اضافع *-* 13:59
عاو

جونگ کوک میخواست بیخیال موندن توی صفحه ی چتش با سوبین بشه ولی چون سوبین در حال تایپ بود حسی به اسم کنجکاوی این اجازه رو بهش نداد.
بعد از چند ثانیه پیام سوبین روی صفحه ظاهر شد.

کیوت با سس اضافع *-* 14:02
یوهوووووو... من بلاخره به عشقم میرسم اگه کات کنین. خداوندا از ته ته ته ته ته ته ته ته ته ته ته ته قلبم میخوام که کات کنن. بوص با کلی قلب برای اولین و آخرین عشقم جونگ کوک.

جونگ کوک خنده بلندی کرد و متقابلا برای سوبین که صفحه چتش رو پر از شکلک قلب بوس و قلب کرده بود چند تا شکلک خنده و یک قلب کنارش فرستاد و زیر لب "دیوونه"ایی نثار بهترین دوستش کرد.

Accursed | VkookOnde histórias criam vida. Descubra agora