سلام و عرض ادب😎
حرف های آخر پارت رو بخونید.
ووت و کامنت هم یادتون نره لطفاً:)
_________________________________
د.ا.د سوم شخص
-خانم ها و آقایان! به مرحله نهایی مسابقات کوییدیچ خوش اومدید!
گزارشگر بازی-کلوم هود- با انرژی و هیجان از پشت میکروفون اعلام کرد.
تقریباً تمام مدرسه تو جایگاه تماشاچیان جمع شده بودن و با شنیدن این جمله تشویق و شادی کردن. با اینکه زمستون بود ولی گرمای موج شور و هیجانی که اطراف زمین بازی پخش میشد اجازه نمیداد کسی سرما رو حس کنه.
هری، نایل، لوک، اشتون، شان، تام و تعداد زیادی از گریفیندوری ها داخل یکی از جایگاه ها نشسته بودن و تیمشون رو تشویق میکردن. خیلی ها دوربین دو چشمی داشتن. چون بعضی وقت ها دنبال کردن مسیر توپ و بازی سخت میشد و دوربین بهشون کمک میکرد دقیق تر ببینن.
تمام اکیپ لیام، پلاکارد های نه چندان کوچیکی به دست داشتن. عبارت هایی مثل «لیام پین قهرمان» «لیام چیکارش میکنه؟ سوراخ سوراخش میکنه!» «اگه برنده نشدید حق نداری برگردی خوابگاه پینو!» روی پلاکارد ها دیده میشد. هری و تام کنار هرکدوم شیردال گریفیندور کشیده بودن و تمام پلاکارد ها رو با رنگ قرمز و زرد تزئین کرده بودن.
به علاوه اینکه همگی شال های مخصوص گروهشون رو به گردن انداخته بودن و لوک و اشتون روی صورت خودشون و بقیه رو با رنگ قرمز و زرد نقاشی کرده بودن.
در یکی از جایگاه های دیگه که برای تیم اسلایدرین اختصاص داده شده بود زین، لویی و الیوت کنار هم نشسته بودن.
زین و لویی به اندازه بقیه هیجان زده بودن و تیمشون رو تشویق میکردن. اما الیوت با نگاه بی حس و بدون هیجان فقط نشسته بود و زمین بازی رو تماشا میکرد. چون بین دوراهی گیر کرده بود. دلش میخواست هم دوست عزیزش لیام رو تشویق کنه و هم تیم گروه خودش رو. ولی میدونست هر کدوم رو که انجام بده یه طرف ناراضی میشه. پس سعی میکرد بیتفاوت به نظر بیاد.
از طرف دیگه لیام و بقیه اعضای تیم گریفیندور تو رختکن مشغول آماده شدن بودن. ردا ها و لباس های مخصوص مسابقه رو پوشیده بودن و حالا کاپیتان تیم بعد از توضیح دادن استراتژی بازی و نقاط قوت و ضعف تیم حریف قصد داشت سخنرانی کوتاهی برای روحیه دادن به تیم قبل از فینال انجام بده.
-همونطور که میدونید این مهم ترین و بزرگترین مسابقه امساله! همونی که تمام سال منتظرش بودیم. برنده شدن ما تو این مسابقه یه جام طلایی دیگه به کلکسیون تیم گریفیندور اضافه میکنه و کلی امتیاز برای گروه کسب میکنیم. پس ازتون میخوام از جون و دل مایه بذارید. من یقین دارم که برنده میشیم. ولی یادتون باشه جوانمردانه بازی کنید. ما هیچ وقت با تقلب و جرزنی برنده نشدیم. مفهومه؟
YOU ARE READING
Hogwarts Mystery [L.s] [Z.M]
Fanfictionدرسته اینجا دنیای جادویی هاگوارتزه ولی من مطمئنم خبری از جادو نبود وقتی به اون چشم ها خیره شدم... هشدار: اگر پاترهد نیستید به هیچ وجه این بوک رو باز نکنید ( ͡° ͜ʖ ͡°) 💙💚 ❤️💛 🌈