چشماش رو با دستش از پشت عینک مالش داد الان بیشتر از همیشه از وقتی امده بود سئول دلش برای تخت خوابش و حتی مزخرفات جونهی تنگ شده بود
اگه خوابت میاد میتونی بری بخوابی و بیخیال عکاسی بشی چون اینجا آتلیه است نه اتاق خوابت جئون_
حتی نیاز نداشت سرش بلند کنه یا دست از مالش چشماش برداره
کسی که اینجا رو با اتاق خواب اشتباه میگیره تویی_
ونوو لبخند ظریفی زد و نگاهش به مینگیویی که به میز ونوو تکیه داده بود و دستاش توی دلش جمع کرده بود، داد
نگو که از تماشاش لذت نبردی ؟_
ونوو سعی کرد موس زیر دستش خورد نکنه و به عضلات صورتش برای ثابت نگه داشتن لبخندش التماس کرد
کیم مینگیو . سایت هایی هست که اگه بخوام این مضخرفات ببینم میتونم اشتراکش بخرم بعد هم _
ونوو چندتا از برگه ها رو برداشت و از صندلیش بلند شد حالا فاصله کمتری با مینگیو داشت درست رو به روی صورتش
و راستش شاید برای بقیه جذاب باشه که بدونن چطوری انجامش میدی ولی میدونی من قبلا خیلی بیشتر تماشا کردن رو تجربه_ کردم و خب ....
ونوو به چهره ایی که هر لحظه قرمز تر میشد خیر شد انگشت ظریفش رو خط فک تیره و برنز مینگیو کشید
خیلی تعریفی نداشتی مینگیو شی_
هنوز یه قدم فاصله نگرفته بود که محکم به میز کوبیده شد و بین میز و مینگیو قفل شد ، سایه مینگیو روی صورتش افتاد
برام مهم نیست بعد از من کی چطوری ترتیبت داده که بهت اینقدر چسبیده ولی خب برای من تجربه بدی نبودی_
ونوو لرز خفیفی حس میکرد آخر وقت بود و بعید میدونست غیر از خودش و مینگیو کسی تو آتلیه باشه
...از روم بلند شو_
ونوو دستاش رو سینه مینگیو گذاشت تا یکم بهتر نفس بکشه
باعث شد روت تمرین کنم تا بدونم بعدا با آدم هایی که دوس دارم باید چطور رفتار کنم _
بهت گفتم از روم بلند شو_
ونوو اینبار بلند تر گفت مینگیو کاملا کر شده بود تو صورتش حرف میزد و ونوو مجبور شد چشمام محکم روی هم فشار بده
و به نفعته دهنت راجب چیزی که دیدی بسته نگه داری_
ونوو نفس حبس شده اش به محض اینکه مینگیو ازش فاصله گرفت ازاد کرد
اگه کسی چیزی بپرسه من ساکت نمیمونم_
بنظرم کاری نکن که آخرین حرفات باشه چون اگه دهنت باز کنی برای همیشه ساکتن میکنم و میدونی که اینکار میکنم_
YOU ARE READING
1321
Romanceجیون ونوو از عکاسی متنفره ولی الان توی یکی ازبزرگترین اتلیه کاراموزه... و علتش پسر بلند و جذابیه که به گذشته اش مربوط میشه والان اونجا عکاسه و البته ازش متنفره...و همه ی تلاشش میکنه تا ونوو رو از اتلیه بیرون بندازه ولی ونوو ثابت میکنه اون پسر بلند ق...