داستان از دید جانگکوک
.
.
.
.
~ زمان استراحت ~
ت:
بهروزرسانی وضعیت کراش!🚨ت:
به همهی دوستای نازم!ت:
اعلام حضور کنیددد🙌ج:
خب الان که چی؟!🙌ت:
من به همراه کراشم بازداشت شدم!!ج:
کراشت؟..چطوری؟!ت:
من که داشتم به تو پیام میدادم،
اونم ظاهرا داشته به یکی پیام میداده،و من اینجوری بودم که اومایگاد! جفتمونم با هم تو دردسر افتادیم!!جانگکوک گوشیش رو گذاشت رو میزش.
اینکه نمیتونه حقیقت داشته باشه....نه؟!!!
(الحق که جفت همین دوتا اسکل،ینی جانگکوکم اینهمه مدت تشخیص نمیداده خودش کراش تهیونگه🤦♀️مترجم)
از روزی که اون دوتا شروع به پیام دادن به همدیگه کرده بودن جانگکوک مدام از تهیونگ پرسیده بود که رو کی کراش داره،ولی هرگز فکرشم نمیکرد که اون خودش باشه!
اون اوایل که به هوسوک شک داشت اما الان تازه فکراش واضح شده بودن،
من مطمئنم که اون منظورش یه نفر دیگهست...
ت:
الوووووووت:
کووکییییییییولی از این طرف جانگگوک هرچی بیشتر فکر میکرد،بیشتر به حماقت خودش پی میبرد،
بهتره بگم حماقتی به اندازهی فاک!
اینهمه وقت تهیونگ راجع به خودش حرف میزده!
دفعهی قبلی که تهیونگ راجع به هوسوک حرف زده بود و جانگکوک از دستش عصبانی شده بود،
یا اون دفعهای که جانگکوک عمدا از حرصش به تهیونگ زل زده بود،
و اون موقعی که اونا تو کلاس موسیقی بودن و جانگکوک اسم تهیونگ رو به زبون آورد...هیچ کس جز خودش اسم تهیونگ رو نگفته بود!اون به شدت حس حماقت میکرد از اینکه اینهمه مدت تشخیص نداده بوده که کراشِ کراشش در حقیقت خودش بوده!!!
تهیونگ رو جانگکوک کراش داشت.باید یه سری سوال دیگه ازش بپرسم تا کامل مطمئن شم...
ج:
پسسسس بگو ببینم حالا این کراشت چ شکلی هست؟؟ت:
یقینا هات!ج:
موهاش چه رنگیه اونوقت؟ت:
سیاه خالص!ج:
اونوقت این کراشت پیرسینگم داره؟ت:
چرا یهو همینطوری اینا رو ازم میپرسی اصن؟!ج:
تو فقط ج بدهت:
آره دوتا رو گوش راستش اگه اشتب نکرده باشمهمهی این جزئیات با من هماهنگه.
ج:
سوال آخر...ت:
اوکی بپرسج:
احیانا اسمش جئون جانگکوک نیست؟؟ت:
...........
ج:
هست؟؟ج:
قضاوتت نمیکنم قول میدم!ت:
شایدج:
عه،نشد دیگه🤨ت:
عاره...ت:
لطفاااا خواهشااا قسم بخور که به خودش چیزی نمیگی!!ت:
حتما ازم بدش میاد اونوقتج:
چرا باید ازت بدم بیاد؟!ج:
*بدش بیادت:
چون اون واقعا رفتار سردی داره و همه میگن که فوقالعاده بدجنسهت:
واینکه یه پلی بویهج:
پلی بوی؟!..من که اینطوری فک نمیکنمج:
تازه فکرم نمیکنم که اون بدجنس باشهت:
از کجا میدونی؟!چرا داری ازش دفاع میکنی اصن؟!ت:
باهاش دوستی؟؟ج:
اوم آره میشه گفت یجورایی!!ت:
اومافاکینگاد چرا زودتر بهم نگفته بودی؟!ت:
میشه مثلا برام عکساشو بفرستی؟ت:
و مثلا از چیزایی که دوست داره بخوره،لباسایی که میپوشه..از این چیزا دگ کلا!ج:
اومم باشه....ت:
یسسسس من عاشقتم مرسییییییت:
میدونی...راستش اگه رو جانگکوک کراش نداشتم احتمالا رو تو کراش میزدمج:
اوه گاعد
BẠN ĐANG ĐỌC
Text Me & Sext me || KookV
Ngẫu nhiên{کامل شده} فصل اول: ج: خداروشکر که کار احمقانهای ازم سر نزده حداقل! ت: ممکن بود برام عکس دیک بفرستی! ج: چی ت: چی وقتی تهیونگ شروع میکنه به پیام دادن به شماره ای که داخل میزش پنهون شده... (شامل پارتهای بسیاااااار کوتاه) _____________________________...