سکست بیستم

2.6K 499 3
                                    

"نمیتونم به هیچ وجه این چیز فاکی رو باور کنم!!چرا چرا چرا چرا-"
تهیونگ از سر عصبانیت با خودش غرغر میکرد در حالی که به آپارتمانش برگشته بود و درش رو پشت سرش بعد ورود کوبید‌.

کیفش رو پرت کرد رو کاناپه:"حداقلش میتونست برگرده بهم بگه متاسفم!!اه"

رینگ!

جئون‌سینا:
هی

چشمای تهیونگ گشاد شد.

هی؟!وات د فاک؟!

تهیونگ پیام رو نادیده گرفت و یه گوشه‌ی کاناپه گوله شد.

رینگ!

گوشیش رو روی میز گذاشت و به خودش قول داد:"جوابشو نمیدم!"

رینگ!
رینگ! رینگ!
رینگ! رینگ! رینگ! رینگ!

تهیونگ لگد انداخت و داد زد:"اومای فاکینگ گاعددد!!!!"

من اون گوشی رو برنمیدارمممممم.

ارسال پیام تموم شد.

آهی از سر آسایش کشید و تلویزیونش رو روشن کرد.




ریننننننننننگگگگگگگگگگگگگگگگگ!!!!!!

تهیونگ اخمی کرد وقتی شماره‌ی کسی رو که باهاش تماس گرفته بود دید.

"این دیگه کیه؟"اون شماره رو تا به حال ندیده بود.

تهیونگ دکمه پاسخ رو لمس کرد و مشتاقانه جواب داد:"سلام؟"

"تهیونگ،منم-"

"عار یو فاکینگگگگ کیدینگ می؟!الان قطعش میکنم."

جانگکوک دقیقا قبل از اینکه تهیونگ قطع کنه از اونور خط داد زد:

"صبر کن!فقط به اون چیزایی که میخوام بگم گوش کن!!"

تهیونگ آه کشید:"چی میخوای بگی؟"

"م-من متاسفم.من حرف درستی بهت نزدم و بعد از گفتنش واقعا پشیمون شدم."
جانگکوک با لحن جدی‌ای اینو گفت.

تهیونگ تامل کرد،اصلا انتظار شنیدن عذرخواهی از طرف جانگکوک رو نداشت.

"اشکالی نداره."

یک لحظه سکوت بینشون برقرار شد قبل از اینکه پسر پشت خط بگه:"شاید بشه دوباره دوستای هم باشیم؟"

"جانگکوک،من فکر نکنم بتونم اون کارو انجام بدم."

جانگکوک با لحن امیدواری که جواب رد دادن رو برای تهیونگ سخت میکرد پرسید:"پس شاید بشه همچنان به همدیگه پیام بدیم؟؟"

تهیونگ قبل از اینکه بتونه جلوی خودش رو بگیره جواب از زیر زبونش در رفته بود:"او-اوکی."

"اوکی،من دیگه باید برم.خدافظ تهیونگ."


"خدافظ"





چه اشتباه بزرگی کردم.

Text Me & Sext me || KookVOnde histórias criam vida. Descubra agora