زنگ آخر زده شد و جانگکوک به سمت کلاس جامعه شناسی راه افتاد تا دو ساعت بازداشتش با تهیونگ رو بگذرونه،
دو قدم مونده به ورودی کلاس،جانگکوک متوجه تهیونگی شد که به تنهایی پشت یه میز نشسته بود و مشغول تایپ کردن چیزی تو گوشیش بود،اونم جوری که هیجان از سر و روش میبارید.به ثانیه نکشید که تلفن جانگکوک با دریافت پیامی صدا داد.
ت:
کوکیت:
دیگه وقتشهت:
تنها یک دقیقه تا شروع بازداشت من با کراشم!!نمیتونم بیشتر از این صبر کنمممممم🤭ت:
چی میشه اگه من دست و پامو گم کنم جلوش و اون بهم بخنده!؟ت:
اگه این اتفاق افتاد...میشه تو زحمت کفن و دفنمو بکشی؟؟؟جانگکوک آروم به این پیام تهیونگ خندید.
ج:
آروم باشج:
من مطمئنم اون قرار نیست بهت بخنده!ج:
فقط طبیعی رفتار کن و خودت باش!ت:
اوکی ممنونم بست فرند!
ج:
خواهش میکنم!بزن بریم!
VOCÊ ESTÁ LENDO
Text Me & Sext me || KookV
Diversos{کامل شده} فصل اول: ج: خداروشکر که کار احمقانهای ازم سر نزده حداقل! ت: ممکن بود برام عکس دیک بفرستی! ج: چی ت: چی وقتی تهیونگ شروع میکنه به پیام دادن به شماره ای که داخل میزش پنهون شده... (شامل پارتهای بسیاااااار کوتاه) _____________________________...