prt.7

544 126 34
                                    

" جیمینا مراقب خودت باش. "

سرشو در جواب بالا پایین کرد و دستی براشون تکون داد تا ازشون خداحافظی بکنه.

با شنیدن اسم و شماره‌ی پروازش از روی صندلی فلزی فرودگاه بلند شد و درحالی که ساک دستی شو دست گرفته بود، به سمت مردی که بلیط هاشونو چک میکرد رفت.

"میتونین اونجا بشینین. "

سری برای مهماندار تکون داد و روی صندلیش جا گرفت.

امیدوار بود همه چی اونطور که برنامه ریزی کرده بودند پیش بره.

***

" جلسه گذاشته شده؟ "

" بله آقای مین. آقای هان خواستن که جلسه ای با حضور اعضای هیئت مدیره و سرمایه گذاران برگزار بشه و.. "

" بقیه حرفتو بزن. "

" موضوع جلسه ام برکناری شماست."

با اضطراب گفت و منتظر واکنش بدی از طرف شوگا شد.

" میتونی بری."

"بله."
تعظیم کوتاهی کرد و سریع از اتاق بیرون رفت. واکنشی که دریافت کرده بود عجیب بود و این باعث شکش شده بود که نکنه اون از قبل خبر داشته. البته با وجود پچ پچ تمام کارمندا نرسیدن همچین خبری بهش غیرممکن نبود پس بیخیال این موضوع شد و به سمت دفتر هان سونگ مین، شریک تجاری مین شوگا، رفت تا از اوضاع بهش خبر بده.

" نامجون، همونطور که فکر می کردیم جلسه رو برگزار کرده. وقتش فرداست. آره.. امیدوارم جیمین بتونه موفق بشه. باشه.. خداحافظ. "

***

" آره.. تو راهم. دارم میرسممم. مین یونگی نظرت چیه انقدر بهم زنگ نزنی؟ داری استرس بیشتری بهم میدی. مطمئن باش خوب انجام میشه. اصلا مگه تو یه جلسه کاری فاکی نداری که تا دو دقیقه دیگه شروع میشه؟ پس پشت تلفن چه غلطی میکنیی؟.. دارم قطع میکنم. منم دوست دارم ولی میخوام قطع کنم. "

بعد از قطع کردن تماس، آهی کشید. میدونست این موضوع و قرارداد چقدر برای یونگی مهم و سرنوشت سازه و همین موضوعم استرس بیشتری بهش وارد می کرد. نمیدونست میتونه یا نه ولی حداقل باید تلاش شو می کرد.

بعد از پرداخت پول، از ماشین پیاده شد و به سمت ورودی شرکت رفت.

" پارک هستم. از طرف شرکت ام جی وقت ملاقات باهاشون داشتم. "

منشی سری تکون داد و بعد از گرفتن تماسی جیمینو به سمت دفتر مدیرعامل راهنمایی کرد.

 𝕹𝖞𝖈𝖙𝖔𝖕𝖍𝖎𝖑𝖎𝖆ঔৣOnde histórias criam vida. Descubra agora