داستان Stories

سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفته اما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟ مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمان...

چـ٘یُ دَەبـُووِ تـَابـًلـۆِیـًەكِ نـّەبٚـایًـتِ ؟ٓ!ِ نـوسـەر : داسـتـانـی بـێـدەنـگـی ~

🩸به آغاز اعتماد نکن،حقیقت در پایان اتفاق می‌افتد🩸 نام داستان:هزار پا(centipede) ژانر:جنایی،معمایی،راز آلود نویسنده:Nari🌱 (اگه روحیه لطیفی داری پیشنهاد میکنم نخونی) 🏳...

داستان درست از جایی شروع میشه که فضای امن و گرم زندگیتو می‌فروشی تا توی امواج سیاه دریایی شنا کنی که همیشه ازش فرار میکردی🌊🔥از دختری میخوام بگم که به قصد تحصیل چمدان ز...

.

The story of a professional killer who turn to be a mafia heir's dog داستان قاتل حرفه ای که سگ وارث مافیا شد

چه در آغوشم بگیری چه مرا پس بزنی تنها شاهزاده ی قلبم تویی ...جان دل در گرو شاهزاده ی کشور ،وانگ ییبو دارد اما این عشق... .تاریخی.انگست،عاشقانه. ییبو تاپ

مجموعه ای از نوشته ها و داستان های کوتاهی که از لری استایلینسون الهام گرفتم اینجا در «Turquoisely girl notes» 💚 💙

Hi loves This book is for my cover works of " romance / angst / sad" U can comment here or send me a private message to request a cover for ur books ** payme...

A conversation between a curious, lonely man and the bright but quiet moon. This is my first story here. It's short, I know. I just wanted to share this for fun. :) M...

دیدن چهره افراد که می‌خندیدند و به من تبریک می‌گفتند حالا برایم جالب بود. شاید آزادی برای هیچ کس دیگری به این اندازه بی معنی و پوچ نمی‌نمود. مرگ کارلا هنگامی اتفاق افتاد...

This book is for my covers. It's part1 So follow me if u wanna see and request more in future Also visit my works. Votes or comments for improve ❤ **Form for request...

_sHs_ داستان کوتاه نوشته ها چشم انتظار نگاه شما هستن

یکم چرت و پرت از قبلی بهتره شاید چون احساس نوشتم

امید

سرگذشت ندیمه ترجمه من از کتاب the handmaid's tale هست. سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود، داستان سرزمین گیلیاد است جایی که پیشتر آمریکا نام گرفتته بود. گیلیاد توسط قانونگذا...

ما ی خانواده ایم از دنیا فرار کردیم تا به فردا برسیم ما یه خانواده ایم که همدیگه رو انتخاب کردن. یه خانواده محکوم به ابدیت ...

نصفه شبی حوصلم سر رفته بود گفتم داستان کوتاه ترسناک بنویسم ツ

.

دلخوشی زیبای من، هر آنچه از عشق دارم برای تو. می خواهی در گنجینه ای مخفی حفاظتش کن، می خواهی دورش بیانداز، می خواهی نیمه شب ها در آغوشش بگیر و آسوده بخواب، می خواهی قربا...