شبی بی ماه! ___________________________ kookmin , namgi , kookgi omegavers , history , love story , mpreg , Happy end ____________________________ روزی روزگاری در یک شبه بی ماه و بی مهتاب تنها شد.. تنها ماند و تنها خواهد ماند! حتی اگر تو کنارم باشی..حتی اگر تنها یادگارش باشی.. بازهم امگای غریبه ایی!..زیبای نا آشنا.. - عزیزم ، حتی اگر ماه به رقص در بیاد ، خورشید از ذوق اشک ریخت...حتی اگر پروانه ها دور شمع گشتن و به افق رفتن..من هنوزم لابه لای دیوار های قلبم دارمت! . - از چی میترسی امگا...تا وقتی من هستم.. یه بار دیگه پرتش کرد و دوباره گرفتش.. - از پرواز نترس ، چون من همیشه میگیرمت. . - نرو زیبای غریبه!...نرو...فانوس آهنگره خاموش شدی نرو.. . - همه رو...جلوی چشمایی که هیچ وقت نخواستم...دارم از دست میدم زیبا.. . یکی از ابروهاشو بالا انداخت و نامحسوس نیشخند گوشه ی لبش رو پاک کرد.. خواستش نامعلوم بود ولی تپش قلبش پر معنا.. . - جای نگرانی نیست پسرم..جای نگرانی نیست چون تو قراره بشی لونای این شهر! . خیسی اشکاش با فریاد دردمند آهنگر بین اشکهای اسمان گم میشد.. _____ 🚫نام مکان ها و اشخاص شانسی بوده و هیچ تشابهی به افکار خوانندگان ندارد و ساخته ی ذهن نویسندس! اشتباهات املایی وجود داره بدلیل اینکه هنوز تصحیح نشده! خوشحالیم که میتونیم در اوقات فراغتتون سهیم باشیم ولی هیچ کدوم از نویسندگان و تصحیح ک