PART 3

586 108 13
                                    

پسرا توی اتاق گریم نشسته بودن و استایلیست هاشون مشغول گریم کردن بودن

مثل اینکه بابت ران جدید(RunBTS ) میخواستن فیلم برداری کنن

پی دی نیم وارد شد و روبه بچه ها گفت: سلام بچه ها امروز ضبط ران داریم و قراره حسابی خوش بگذره

بعد گفتن این حرف فورا سرشو به سمت جونگ کوک چرخوند
_ نزدیک تهیونگ نمیشی

جونگ کوک سرشو انداخت پایین و باصدای ارومی گفت چشم

_ راستی امروز قراره گروه TXTهم باهامون باشه

هوبی خندید و گفت:دونسنگا

جین لبخند شیطانی به لب اورد نامجون که میدونست چی تو افکار جین میگذره اروم نزدیکش رفت و دستاشو دور کمر باریک پسر بزرگتر حلقه کرد
_ سوکجینا اون بچه رو اذیت نکنیا

همون لحظه اعضای TXT وارد شدن و به نشانه ی احترام کمی خم شدن
جین از نام فاصله گرفت

هوبی با ولوم بالا گفت: خوش اومدید دونسنگ هاا

سوبین خندید و گفت: ممنونم هیونگ
اومدن و میانمون نشستن

تهیون به سمت هوسوک رفت خودشو انداخت توی بغلش و گفت: هیووووننگگ چقد خوشحالم میبینمت

هوبی یه لبخند خوشگل تحویلش داد که همه گلبرگ هاشون ریخت

جونگ کوک غمگین اون گوشه نشسته بود و میدید که چه شکلی تهیونگ با مکنه گروه TXT میخندید ولی اون نمیتونست نزدیکش بشه

مکنه فقط اون بود فقط اون بود که میتونست خودشو برای ته ته لوس کنه و اون بهش بخنده
لباشو انداخت پایین و یه لپشو باد کرد و از داخل لپشو گزید

نامجون در حالی که با سوبین و یونجون حرف میزد و میخندید دستشو روی پای شوگای حرصی گذاشت

جین نگاهش روی جونگ کوکی بود که چقدر کیوت و غمگین یه گوشه روی مبل تکی نشسته بود و پاهاشو تو شکمش جمع کرده بود و نگاهشو روی نامجون چرخوند

نامجون لبخندی بهش زد و چشماشو روی هم گذاشت

ولی افکار خبیثانه جین به ذهنش هجوم اورد و باعث شد نیشش گوش تا گوش باز شه

الان وقت حرص دادنه جونگ کوکه و با صدای بلندی گفت : هی تهیونگ چقد تو و هونینگ به هم میاید
و خندید

نامجون اهی کشید میدونست دوست پسرش اصلا به حرفاش اهمیت نمیده

هونینگ گونه هاش گل انداخت و یه لبخند کیوت زد

تهیونگ در حالی که پشت گردنشو میمالید گفت: اوه هیونگ هونینگ خیلی کیوتیه

جونگ کوک حسابی کلافه شده بود و نگاهشو به اطراف گردوند و وقتی دید که پیدی نیم نیست از جاش بلند شد و به طرف جین رفت و جلوی مبلی که نشسته بود و روبه روی تهیونگ و هونینگ نشست و با یه لبخند کیوتی گفت : اه تهیونگ هیونگ بیا جلوتر بشین
و روی پاهای دراز شده تهیونگ زد

TogetherWhere stories live. Discover now