06

341 40 42
                                    


جانگ کوک و اِما دوباره همو قبل از 8 دیدن .

_ خب این بار نقشه چیه؟

+ هیچی چون نقشه ی گیج کردن اون جاسوسا حله ‌  و من یه تیم گذاشتم اینجا تا بتونند ما رو از ادمای کای قایم کنند و برای دو ساعت جوری تصویر سازی میشه که ما اینگار اینجایم ... و خب یه برنامه عم چیدم که جنی بیاد اینجا کافه رو برای یک روز اجاره کنه به بهونه ی تولد دوستش ک پنج نفرو همراهش میفرستم اینجا انگار که میخوان تولد بگیرن ما هم از توی در پشتی میریم و حواست باشه هیچکس نباید بفهمه تو قراره دوباره پلیس بشی . فقط تنها کاری که باید بکنیم اینکه جین هم ببریم که الان جایی که گفتم ایستاده و منتظر ماعه بعد میریم اداره پلیس و کارای برگشت به کارتو میکنیم و بعد هم منتظر تماس از کای میمونیم چون طبق چیزی که گفتی هر سه شنبه به نزدیک ترین  باجه ای که پیشته زنگ میزنه و یک سری حرفای رمزی میزنه که هیچ کدومشو نمیفهمی و خب کارمون میشه اینکه روی حرفاش تمرکز کنیم و بتونیم متوجه رمزشون بشیم ... سوالی هست؟

_ نه نقشه ی خوبیه ...

+ خب ... چه به موقع جنی هم اومد .. حالا تنها کاری که میکنیم اینکه بریم و برای امروز یه زمان خالی اماده کنیم .

_ اوهوم

با هم به سمت صندوق حرکت کردن و بعد از راضی کردنه رئیس کافه برای مرخصی یک روزه طبق نقشه با جین به اداره ی پلیس رفتند .

......

و حالا اونا داخل اتاق تیم اِما بودند .

• گفتی که روز های سه شنبه ساعت  6 بعد از ظهر؟
سانا

- اوهوم

.........

اِما و جانگ کوک به طرف اتاق مستر لی حرکت کردن وقتی در توسط نگهبان باز شد وارد اتاق با تم سیاه شدن و جانگ کوک اون لحظه حسش رو نمیتونست شناسایی کنه

+ قربان کاریمون داشتید؟

• قصدم اشنا شدن با جانگ کوک بود که انگار زیاد اهل صحبت نیست

سکوتی اتاق رو پر کرد .....

• مرخصید ولی افسر پارک چند دقیقه بمونید .

+ چشم .

بعد از رفتن جانگ کوک اقای لی شروع کرد به حرف زدن : برنامت چیه؟ امیدوارم بتونی پرونده ای که بهت دادمو کامل و درست پیش ببری !.

+ درباره برنامم نگران نباشید . حتی اگه تهش مرگ جانگ کوک باشه من باید کارمو انجام بدم ! منو میشناسید که....

• اوهوم موفق باشی

+ اجازه دارم مرخص بشم؟

• اوهوم بله میتونی بری .

WHERE IS MY LIFE?Where stories live. Discover now