08

296 35 37
                                    

_چجوری مرده ؟
از مرد پرسید .

+ نوع جدید از قتله ..  یه طناب محکم به گردن ، مچ دست و پا بسته شده که شخص هر چقدر تکون میخورده باعث میشده اون طناب دوره گردنش سفت تر بشه و در اخر خفه بشه ولی این تهش نیست . قاتل  اونو توی صندوق عقب ماشین کشته .

_ خسته نباشی . جسد کجاست؟

+ دارن از صندوق عقب ماشین که توی چاله ی ساختمون سازیه درش میارن .. به محض تشخیص هویت بهتون خبر میدم .

_ ممنون روز خوش .

+ همچنین .

به سمت نوار زرد رنگ رفت و ازش رد شد . اونجا لی مین جونگ ، سانا ،  مینا ، آیشا ایستاده بودن .. اونا اعضای تیمش بودن .

_ میریم اداره باید اونجا روی پرونده کار کنیم .

همه با سر تائید کردن و سوار ماشین پلیس ابی رنگ شدن .

.

.

.

وارد اداره شدن و دربرار سرباز هایی که هنگام رفتنشون عدای احترام میکردن سرتکون میدادن .

از پله های اداره بالا رفتن و وارد راهرو شدن . راهرو ابی رنگ با کف پوش قهوه ای رو گذروندن و وارد اتاق اِما شدن .

جلوی میز کار اِما که میز جلسه بود نشستن .

آیشا برگه ای از توی کیف چرمش دراورد و به طرف اِما گرفت .

ایشا : این عکس از جنازه .

_ قتل واقعا وحشیانه بوده .

مینا :همینطوره و چیزی که برای ما جالبه اینه که اون قبل از قتل صدمه ای ندیده .

_ یعنی اینکه اون قاتل اشنای مقتول  بوده و این باعث میشده که قاتل مجبور نشه صدمه ای بزنه و مستقیم بره سراغ کارش

لی :دقیقا.. علاوه بر اون گفته شده که اونو توی صندوق عقب ماشین به این صورت میکشه و اینکه قاتل منتظر میمونه مقتول بمیره و بعد روی اون رنگ قرمز میریزه و بعد سنگی روی گاز میزاره و ماشین مستقیما وارد چاله میشه

_جالبه ..

سانا لحظه ای به لپ تاپ جلوش خیره شد ..

سانا: ایمیل اومد از طرف اقای جانگ

_ جانگ رئیس بخش بررسی جسد؟

لی  : بله

_ محتوای ایمیل چیه؟

سانا : چیز جالبیه...گفته شده که مقتول سوه یون بوده.

اِما با تعجب از جاش بلند شد و گفت : این به ما این درصدو میده که کار باند کای نیست‌..

لی : دقیقا ... فکر کنم باید یه بازجویی دیگه از بیون بکهیون بکنید .

_ درسته .

WHERE IS MY LIFE?Where stories live. Discover now