Three

432 60 3
                                    

_با عصبانیت از جام بلند شدم و رفتم سمت خوابگاه ظاهرا بدش هم نیومده! ای لعنت بهت ای لعنت به اون پسره اه!

+ای وای رفت! حالا چه خاکی تو سرم کنم!

الکس:برو دنبالش خب وایسادی به چه نگاه می کنی!

+اوکی اوکی راست میگی! از جام بلند شدم و سریع رفتم دنبال دریکو!

_رفتم سمت راه پله ها که صدای یه نفر توجهم رو جلب کرد!

*هی! میشه حرف بزنیم؟!

_برگشتم عقب... این خر کیه دیگه؟ از لباساش معلومه از همین استارزی هاست! ها چی میگی!

*با سه قدم رو به روش وایسادم! لبخند مرموزی زدم و گفتم،باید دریکو مالفوی باشی؟! درسته؟

_لباسمو صاف کردم! بله خودمم! چطور؟!

*آخه واسه‌ی مالفوی ها اوفت نداره که پسرشون با هری پاتر معروف رابطه داره؟!

_یهو برق از سرم پرید هنننننننن! مغز در عرض یه ثانیه پر شد از سوال! این از کجا میدونه؟ یعنی مارو دیده؟ ولی تازه اومده! نکنه هری گفته؟! نکنه رون یا هرماینی دهن لق گفتن نکنه!.....

*هی چیشد؟! پشمات ریخت؟! نگران نباش من به کسی نمیگم! ولی یه شرطی داره!

_اگه بابام می‌فهمید به فاااااا! عه هیچی! به فنا میرفتم! مجبور شدم بگم چه شرطی؟!......

+نزدیک راه پله ها بودم که یهو یکی محکم کوبوندم به دیوار! آخخخخخخخ! یهو با دیدن الکس لبخند زورکی زدم! الکس چیشده! چرا اینجوری!.... هنوز حرفم تموم نشده بود که لباشو روی لبام گذاشت! ا... این! الان چه غلطی کرد! سعی می کردم جلوش رو بگیرم ولی مچ دستامو اسیر کرده بود! بعد از چند دقیقه بالاخره جدا شد! مرلین لعنتت کنه اشغال! این چه غلطی بود که کردی ها؟!

الکس:لبخند مرموزی زدم! ببخشید هری! وسط حرفام یادم رفت بگم که خودمم گی هستم!

+واااااییییییی خدایا بدبخت شدم بيچاره شدم! تف به این شانس سگی! اگه دراکو بفهمه این منو بوسیده! اگه یکی مارو دیده باشه!.....

الکس:نترس هری! به کسی نمیگم! ولی یه شرطی داره! دستاشو ول کردم!

+مچ دستمو مالیدم، چه شرطی!

الکس:دم گوشش لب زدم! تا وقتی که اینجام باید زیر خواب من باشی!

+یهو ضربان قلبم بالا رفت! چ..... چیییی! ببین سوعه استفاده گر متجاوز! گوش کن چی میگم بهت! تو از رفتار خوش من داری سوعه استفاده میکنی!.....

الکس:انگشتمو روی لبای نرمش گذاشتم! گوش کن هری! تو که دوست نداری همه از این راز بزرگت با خبر بشن ها؟! نگران هیچی نباش! تو به من اعتماد کن! قول میدم بعد رفتنم انگار نه انگار چیزی شده!

+اشک توی چشمام حلقه زد! دارم به دریکو خیانت می کنم! من خیلی اشغالم خیلی! با بغض گفتم باشه قبوله!

الکس: آفرین خوبه! محکم تو آغوشم گرفتمش.......

_نفس عمیقی کشیدم! منتظر شرطت هستم یابو!

*خوبه! از لحاظ ادب 0 هستی! فقط قیافه درست کردی!

_میزنم اینجا پخش زمینت میکنم ها من بیکار نیستم!

*باشه باشه! میخوام واسم زیرآب الکس فرگوس رو بزنی! من ازش خیلی بدم میاد! واسه همین میخوام بدونم چه کاری انجام میده! اگه جاسوس خوبی باشی قول میدم راز بزرگت فاش نشه!

_نفس‌ عمیقی کشیدم! خوب شد نگفت بکنمش! همه میدونن پسرای مدرسه استارز همه گین! باشه قبوله! خودمم آنچنان ازش خوشم نیومد!

*خوبه! راستی من گیلبرت ردار هستم!

_هوم! اوکی! بهت خبر میدم! ولی وای به روزگارت که.....!

گیلبرت: خندیدم! نگران نباش! سمت سالن اصلی رفتم!.......

Big Secret|drarryWhere stories live. Discover now