Twenty One

274 37 0
                                    

_خب مگه تقصیر من بود؟! آب رید به فازم!

+بذار درسمو بخونم مزاحم نشو!

_خودم کشیدم جلو تر و مظلوم گفتم هرررری!

+لعنت به شیطون!

_سرمو به سرش نزدیک کردم و با دندون عینکش رو درآوردم!

+یهو همه چی تار شد! عههههههههه دراکو! نکن نمیبینم اینجوری!

_عینک رو یه گوشه گذاشتم و خندیدیم یه تِرک بزنم برات؟!

+نه نمیخوام! عینکم رو بده!

_نمیدم!

+غمگین به کتاب تار خیره شدم!

_لبمو نزدیک گردنش کردم و محکم گردنش رو بوسیدم! عینکش رو گذاشتم روی چشمش و گفتم من ناراحتیه تورو ببینم نابود میشم ماشمالوی من!

+لبخندی زدم و بوسه کوتاهی روی لبش زدم!

_دوباره برگشتم سره جام!

+چرا رفتی؟!

_چیه خوشت اومد؟! بیا بشین بغلم بخون!

+با ذوق پاشدم و نشستم روی پاهاش و سرمو روی قفسه سینش گذاشتم لبخند ژکوندی زدم و رفتم توی کتابم!!!

_آخه چقدر من وابسته این پسر بودم! این زندگیه من شده بود! تنها امیدم بود! بدون هری حتی یه دقیقه هم نمیتونستم دووم بیارم! مشغول نوازش کردن موهاش شدم و کتابم رو برداشتم و مشغول خوندن شدم!........

+با صدای کوبیده شدن در تالار از جام پریدم! سینی شام بود! چه زود شام شد! معدم داشت قور قور می‌کرد! ناهار هم نخورده بودیم برده بودن سینی رو! نگاهی به دراکو کردم سرشو به دیوار تیکه داده بود و خیلی جذاب خوابش برده بود! از روی پاهاش بلند شدم و آروم بیدارش کردم! دراک! دراک!

_هوممممم ؟!

+پاشو شام آوردن شب شده!

_به زور پاهامو تکون دادم خواب رفته بود! آی یا خدا! به زور بلند شدم و جلوتر نشستم!

+خندیدم له شدی! سینی غذارو بردم سمتش که متوجه نامه ای توی سینی شدم! سینی رو گذاشتم وسط و نامه رو برداشتم! و بازش کردم! : از طرف بچه‌های ضد اسنیپ! سلام به دراکو و هری! ایشالا خیر نبینید! اسنیپ مثل خر ازمون کار میکشه! و مجبورمون میکنه لباس هاشو بشوریم و بهش غذا بدیم! و حق نداریم سرمون رو بلند کنیم! اون خیلی بی رحمه! میدونیم که کجایید! هرماینی گفت! ولی ما باهاش قهریم! رون هم رید هیکلش! خلاصه امیدوارم زود تر همو ببینیم! من گیلی این نامرو از طرف همه نوشتم و هر چند وقت یبار به صورت قاچاقی نامه میدم!! بوس بای! خندیدم! بيچاره ها!

_درحال جویدن غذا بودم که گفتم! اوننامهازطرفکیبودچیتوشنوشتهبود؟!

+واااااییییییی دراکو! قورت بده بعدددد!

_با صدا قورتش دادم! میگم اون نامه از طرف کیبود توش چی نوشته بود؟!

+از طرف بچه‌ها و بدبختی هاشون!

_خندیدم به چوخ رفتن الان!

+آره صدرصد!!!

_خب برنامه بعدیمون چیه؟! یه کنسرت شبانه بگیرم واست؟!

+بیخیالللللللل!.....

Big Secret|drarryDonde viven las historias. Descúbrelo ahora