part 16 ; Hi kitten

17K 2.5K 110
                                    

با شنیدن صدای در با سرعت هزار کیلومتر در ساعت خودم رو به جلوی در رسوندم و با هیجان بازش کردم.

قامت جونگکوک رو تونستم واضح ببینم و با لبخند بزرگی خودم رو کنار کشیدم تا بتونه بیاد داخل.

- سلام کیتن.
جونگکوک با بیخیالی به داخل قدم گذاشت و حین وارد شدن به داخل خونه موهام رو بهم ریخت و آروم بوسه‌ای روی گونم گذاشت.

سعی کردم مثل احمق ها رفتار نکنم و فقط چینی به دماغم دادم و در رو پشت سرش بستم.

- سلام جونگکوک!
کنارش به سمت پذیرایی قدم برداشتم و اون با شنیدن لفظ جونگکوک فقط چشم هاش رو چرخوند که نیشخندی روی لب هام نشست.

- من باید میز رو بچینم. میتونی بیای توی آشپزخونه.
رو بهش گفتم و دستش رو گرفتم و وادارش کردم به داخل آشپزخونه‌م قدم برداره.

هنوز حتی لباس هاش رو درنیاورده بود و کاپشن پفی مشکب رنگی که هیکلش رو دوبرابر میکرد پوشیده بود و میتونستم خیلی راحت بفهمم که ممکنه گرمش شه.

- میخوای قبلش برو و لباس هات رو دربیار.
بهش بی حواس اشاره کردم و شمعی رو روی میز قرار دادم که اون با تعجب ثابت موند.

متوجه نشدم که چرا تعجب کرده و به سمتش چرخیدم و اون رو دیدم که دستش روی زیپ کاپشنش ثابت مونده.

- چرا نمیری لباس هات رو دربیاری؟

- مگه قرار نیست شام بخوریم؟
جونگکوک با قورت دادن آب دهنش پرسید و من ابرو هام رو بالا فرستادم.

- آ..آره.. دوست داری کار دیگه‌ای بکنیم؟
با کنجکاوی پرسیدم و کوک تنها ابرو هاش رو بالا فرستاد. همچنان بی هیچ حرفی بهم زل زده بود.

- جونگکوک محض رضای خدا یک نفس عمیق بکش و برو کاپشنت رو دربیار! نمیخوام‌ لخت‌ شی!
با گذاشتن ظرف ها روی میز زمزمه کردم و جونگکوک در کسری از ثانیه ناپدید شد. نفس عمیقی کشیدم و ضربه‌ای به پیشونیم زدم، جدا چطور میتونم همه‌ی موقعیت ها رو تبدیل به یک سکسیش بکنم؟

خیلی سریع ظرف ها رو چیدم و غذا ها رو از داخل فر بیرون آوردم. خیلی سرش وقت گذاشته بودم‌ و قبل از اومدن جونگکوک کمی مزه‌ش کرده بودم. به نظر میرسید که گند نزدم و این رو مدیون دستور پختی بودم که جین هیونگ بهم قرض داده بود.

- اوه خودت غذا درست کردی؟
سرم رو بالا بردم و جونگکوک رو دیدم که موهاش رو به عقب فرستاده و داره به سمت میز میاد. لبخند کوچیکی به جذابیتش زدم.

- آره! هائمول پجون دوست داری؟
لب هام رو به جلو فرستادم، آدم های زیادی پیدا نمیشدن که از این غذا بدشون بیاد و من هم توی زمان کمی که داشتم نتونستم خیلی کاری بکنم برای همین در کنارش تیکه های گوشت سرخ شده هم قرار داده بودم و نودل سیاه سرد هم آماده کرده بودم.

UNOV || KookVWhere stories live. Discover now