- جونگکوک بیدار شو..
ناله کردم و مشتی به شونهش زدم که لای چشم های خواب آلودش رو باز کرد.- بله بیبی؟
- دیشب چیکار کردی؟
بی مکث پرسیدم و با بالا رفتن ابروی اون و هوشیار شدنش سعی کردم صاف بشینم. کمرم بعد از سه راند درد میکرد ولی اهمیتی ندادم و منتظر جوابش موندم.- باید کل سه راند رو برات یادآوری کنم کیتن؟
دستش رو بالا آورد و موهام رو نوازش کرد.- جونگکوک.. چرا دعوا کردی؟
با چشم های ریز شده پرسیدم و اون بالاخره مقابلم نشست.
YOU ARE READING
UNOV || KookV
Fanfiction[ یونووی ] پایان یافته ژانر : ایو / روزمره / تکست / توییتر / حاوی اسمات / RPF کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ یونمین جئون جونگکوک، بوکسر جذابی که کیم تهیونگ، یکی از معروف ترین خواننده های کره رو نمیشناسه! چی میشه اگه تهیونگ متوجهی یکی از توییت های اون...