𝐸𝑝 4

659 104 16
                                    

[ Kris Pov ]

با وحشتی که ثانیه به ثانیه تشدید میشد وارد حمام شدم و به محض دیدن لوهان تو اون حالت بدنم از شوک چند قدم عقب رفت...
کف حموم پر از خون بود و منشاء اون مایع حیات بخش از بدن باارزش ترین و تنها شخص مهم زندگیم بود.
با سرعت به سمتش قدم برداشتم و به شیشه هایی که پام و میبریدن بی توجه شدم...
میترسیدم بغلش کنم و اون شیشه ها بیشتر وارد بدنش بشه برای همین شیر اب و بستم و با فریاد به سویانگ گفتم به اورژانس زنگ بزنه...
تا زمان رسیدن امبولانس به خونمون توی حمام و روبه روی لوهان رو زانوهام نشستم و با چشمای پر شده از اشک بهش نگاه کردم...
شدیدا خونریزی داشت و خونی که از زیر سرش جاری شده بود باعث بیشتر شدن وحشتم میشد...
چه بلایی سرش اوردی...
این سوال با تیتر بزرگی و رنگ جیغی جلوی چشم هام حرکت کرد اما من کوچیک ترین انگیزه ایی برای جواب دادن بهش نداشتم...!
لوهانو صدا میزدم اما جوابم و نمیداد...
دست خودم نبود اما به غلط کردن افتاده بودم...
توی این چند ماه بدی نبود که در حقش نکرده باشم اما حالا و توی این موقعیت احساس میکردم یه چیزی گلومو گرفته و جلوی نفس کشیدنو ازم میگیره..
یکم بعد با ترس و عذاب وجدان به لوهان بیهوش روی برانکارد نگاه میکردم و سرم و پایین انداخته بودم...
چی شد که همچی این جوری شد؟؟؟
کجاشو اشتباه رفته بودم؟!

_ حواست به بچه ی تو شکمت باشه...

لحظه ی اخر با درموندگی به سویانگ گفتم و از خونه بیرون رفتم.
دلم نمی خواست توی این وضعیت اسیبی به اون بچه وارد بشه...

[ فلش بک 6 ماه پیش ]
[ WERITER Pov ]

_ م..من ن..نمی دونم چ..چرا داری ا...این طوری ر..رفتار م..میکنی ؟

لوهان با هق هق گفت اما کریس بازوی نحیفشو بین انگشتاش فشار داد و تکون محکمی به جسم درد دیده اش داد.

_ میخواستی کدوم گوری بری ؟؟؟

با حرص فریاد زد و لوهان بعد از شنیدن صدای بالا رفته اش توی خودش جمع شد...

_ من ن..نمی ت..تونم ا..این ط..طوری تحمل کنم کریس..
ت..تو چندروزه که همش ب...بهم تجاوز میکنی و کتکم میزنی م..من م...من نمی تونم با این وضع اینجا ب..بمونم!!!

لو با گریه گفت و تلاش کرد از کریس فاصله بگیره..

چشم های همسرش سرخ شده بودن و به سمتش اشعه ی نفرت پرتاب میکردن و تحمل خیره شدن تو اون تیله ها از توانش خارج بود

_ چی؟؟؟؟

کریس با خنده ایی که تضاد وحشتناکی با اخم های درهمش داشت گفت و به این فکر کرد که لوهان اجازه ایی برای خروج از زندگی و خونه ی اون نداره..!

اون حتی حق اینکه بخواد به جدا شدن ازش فکر کنه هم نداشت چون نبودنش توی زندگیش کریسو نابود میکرد.

Can You Hold Me?Where stories live. Discover now