بازوی دردناکشو تکون داد و بد سفت شدن گره ی دستای وونهو دورش با هلی که بهش داده شد به سمت جلو حرکت کرد.
تک تک سلولای بدنش درد میکرد و با هربار پمپاژ خون سویانگ مطمئن بود عمرش با درد و گرفتگی که توی بدنش میپیچه درحال کم شدنه.شب قبل وقتی کریس به دیدنش اومده بود و بعد با زور و کتک از فهمیدن تو نقششون خبر داده بود بدنش تقریبا از ترش قالب تهی کرده بود و حتی نمیدونست باید چه عکس العملی به این قضیه نشون بده!
تکون هایی که بچه ی توی شکمش میکرد هربار فحش های ریزی رو به همراه داشت و به خاطر درد لگنش اون حرکت ها بیشتر از ماه های اول براش دردناک بود.
دستشو روی خونی که از ابروش پایین میومد کشید و با دیدن کشیده شدن خون لخته شده تکخند پر دردی زد.با رسیدن به ورودی وارد خونه شد و دستشو روی شکمش قرار داد و برای بارچندم از دیشب تا امروز لباسشو توی مشتش فشار داد..
انگار توله ی توی شکمش هم از استرس و ترس های مادرش نسبت به شرایط بی ثباتش خبردار شده بود و برای نجات دادن خودش تکوناش بیشتر شده بود.وقتی وارد سالن شد سرشو با تردید بالا آورد و دیدن مینانم که وسط سالن و بین شیشه خورده ها غلت میزد چند قدم سریع به سمت جلو برداشت که البته ضعف پاها و خیسی کمی که توی لباس زیرش احساس میکرد جلوشو میگرفت.
-م..مینام..
زمزمه ی ضعیفش باعث شد سر مینام به شدت بالا بیاد و تو کمتر از چند ثانیه بعد این صدای ناله ی دردناک مردی بود که برای بلند شدن بین شیشه خورده ها زانو و دستاشو با شیشه های روی زمین خراش میداد
-ت..تکون نخو...کریسسسسس نههههه!
دستشو سمت همسرش دراز کرد و با چشمایی که خیس شده بودن لب زد اما با قدم برداشتن کریس سمت مینام و فشار دادن پاش روی سر مینام و چسبوندن گونش روی زمین صدای فریاد و هق هقاش بدون اینکه کنترلی روش داشته باشه بلند شد.
لوهان اما با چشمای بی حس به خونی که از زیر صورت برادرش زمینو قرمز میکرد نگاه کرد و سرشو سمت سویانگ چرخوند.
این چیزا کوچیک ترین لذتی براش نداشتن اما نمیدونست چی باعث لبخند راضی کریس میشه.
به هرحال اون درد و عذاب زیادی رو به خاطر این زوج کشیده بود و نمیدونست این چیزا میتونه یکم از دردش کم کنه یا نه..
همین الانشم بدن پر از زخمش با افتادن نگاهش بهشون درد زیادی میگیرفت و این کارا..
این خونا و این صدای گریه..ابروهاشو بهم نزدیک کرد و نگاهشو به دست هاش داد
اینا نمیتونستن حالشو بهتر کنن.
نمیتونستن حتی باعث پاک شدن زخم هاش بشن و ذهنشو به قبل همه ی این دعواها برگردونن.کریس اما سنگینی پاشو از روی سر پسری که زیر پاش تقلا میکرد برداشت و با خم شدن موهای مینامو توی مشتش گرفت و سرشو عقب کشید
YOU ARE READING
Can You Hold Me?
Romance🔱 مینی فیکشن : میتونی بغلم کنی ؟! ⚜ کاپل : کریسهان ⚜ ژانر : انگست ، خشن ، اسمات +18 🔆 خلاصه : ادمای کثیفی که تموم طمعشون تو هوس و نابود کردن زندگی بقیه برای جاه طلبیهای خودشون میزارن سزاشوم همچین چیزیه لوهان توی تموم این روزها.. ثانیه به ثانیه...