part 12

418 91 113
                                    

همه اشتباه میکنن
ولی فقط یسریا هستن که بعد از اشتباهشون
سکوت میکنن ...

________________

د.ا.د جیمین

صدای حرف زدن بچه ها میومد البته صدای جین از همه بیشتر واضح بود که باعث شد بقیه سکوت کنن .

جونگکوک_ از جین که ناراحت نیستی دیگه ؟

جیمین_ نه من میدونستم جین ادم کم صبر و بی حوصله ایه !

جونگکوک_ اون خیلی با تصورات تو فرق داره

جیمین_ شاید با تو اینطور باشه . ولی من رفتارش رو حتی با یونگی ام سرد و خشک دیدم .

جونگکوک_ شما ظاهر سردشو میبینین . ولی من اون گرمای وجودشو میبینم .

جیمین_ خب خوش به حال تو !

جونگکوک_ هی بچه تو اینجا ام میخوای پرو بازی در بیاری ؟

جیمین _ در مقابل تو بایدم پرو باشم مستر جئون ...

جونگکوک_ دقیقا مشکلت با من چیه ؟

جیمین_ مشکل من دقیقا با تو از اونجایی شروع شد که اومدی خونمون و وقتی منو دیدی به پدرم گفتی " اوه اقای پارک وقتی زنگ خونتون و زدم یه پسر بچه کوچولو و کیوت و دیدم اون کوچولو پسر شماست ؟ "

جونگکوک چشاشو بست و شروع به خنده کرد .
چرا انقدر کیوت میخندید ؟
اگه من کیوتم پس این چیه ؟

جونگکوک_ وای خدای من .... تو فقط باید قیافه کیوتتو اونموقع میدیدی جیمین !!

_ اخه واقعا یه پسر ۱۹_۲۰ ساله چرا باید اینقدر کوچولو و کیوت باشه ؟

جیمین_ هی هی اشتباهتو داری دوباره تکرار میکنی ... این باعث میشه تنفرم بهت بیشتر بشه

_درضمن بهتره فراموش نکنی من با همین کیوتیم همرو به دام میندازم

جونگکوک خندش قطع شد حالا داشت فقط نگام میکرد .
خودشو یکم جلو کشید و نزدیک صورتم شد .
اروم و شمرده شمرده زمزمه کرد

جونگکوک_ اینکه از من متنفری یه دروغ محضه پارک !

_ ولی اینکه با همین کیوتیت همرو فریب میدی باید بگم متاسفانه یه حقیقت محضه ...

جیمین_ پس بهتره حواستو جمع کنی جئون فریبمو نخوری یه وقت .

جونگکوک_ شاید تو فریب دادن خوب باشی ، ولی من تو عاشق کردن حرفه ای ترم ...

his handsTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang