[4] REAL PERSONA

628 144 80
                                    

J U N G K O O K ' S  P O V

تو اتاق مهمون بودیم. تلویزیون روشن بود و داشت پوکمن پخش میکرد . کیهیون استند کوچیک پیکاچو رو تو دست راستش داشت و یه کلاه کپ مثل مال آش روی سرش بود . منم قایمکی دارم زخمای پشتمو درمان میکنم.

(بچه ها این پوکمنه گفتم اگ نمیدونین عکسشو بزارم

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

(بچه ها این پوکمنه گفتم اگ نمیدونین عکسشو بزارم.

[ابتدا نام بازی رایانه ای از شرکت ژاپنی نینتندو بود؛ که با استقبال فراوان از آن، تبدیل به انیمه ی پرطرفدار تلویزیونی و مجموعه فیلم سینمایی شد.]

اینم تعریفی ک گوگل براش داده)

(این بزرگوار هم پیکاچو میباشند)

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.


(این بزرگوار هم پیکاچو میباشند)

(این بزرگوار هم پیکاچو میباشند)

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

(ایشون نیز آش میباشند)

تهیونگ بیرون سر کارش بود. اینو یه فرصت دونستم که زخم هایی که به وجود اورده بود رو درمان کنم. من نمیتونم سرزنشش کنم مهم نیست چی بشه . دردناکه واقعا دردناک.
برادر کوچیکم با پرت کردن استندش روی زمین یه صدا در اورد. پیوند خانوادگی تنها درمانی بود ک نیاز داشتم. بهش لبخند زدم به به خیس کردن زخمای پشت بازوم با پماد ادامه دادم.

THE MISERABLEOù les histoires vivent. Découvrez maintenant