TOMRRY [L.S]

part 40

دختران تنبل مادر چطوریننن

یعنیی به من بود اصلا نمیزاشتم ولی باز از طرف ملی اغفال شدم خیلییی دیر به شرط میرسونید
لطفاااا لطفااا همین الان اون ستاره لعنتی رو بزنید:)))

شرط ووت :44
کامنت:288

........

یه کانگورو برای نگه داشتن بچه اش توی کیسه که به بدنش وصله حاضره ماه ها و حتی ممکنه یک سال طول بکشه تا این وزن اضافه بر سازمان خودش رو حمل کنه فقط واسه آسایش فرزندش....

واسش میجنگه از شغال و ببر فرار میکنه..
خودشو از چنگال شیر نجات میده نه واسه رهایی و زنده بودن خودش ...

واسه سر پناه بودن... واسه بودن و دیدن ادامه ی بقای هستی توسط فرزندی که تو خودش رشد داده...
بزرگ کرده..
به اینجا رسونده ..

ولی لویی از نسل یه کانگورو نیست

از نسل شیره...
شیری که خودشو سلطان جنگل میدونه ..کاری میکنه همه ازش حساب ببرن به ماده اش اهمیت میده نه فقط از روی علاقه ...از روی میل تسلط ...میل فرمانروایی میل گسترش قلمرو...

توله شیر ....
مغروره،مثل والدینش ..
خودخواه مثل والدینش ...

همش باعث میشه تا وجودش به چشم پدر مادرش افتخار باشه

اما وقتی قلمرو سقوط کرد‌‌.. وقتی حکومت با خاک یکسان شد...
وقتی حیوان های مطیع که غذای سلطانشون بودن با شاه در میوفتن و غذا تبدیل به مهاجم میشه... وقتی چیزی واسه خوردن باقی نمیمونه ... غرور.. خودخواهی.. وجودی که باعث افتخار شده..همه ی اینها بی معنی میشن..

توله شیر وارث ، میشه غذای شکم والد...

بی رحمه ... چرخه ی حیات خیلی بی رحمه... اونقدری که حتی ماده شیر فرزندش رو برای رفع گرسنگی با لذت پر شدن شکم خالیش میخوره وشیر شاه پدر با حرص گوشت تن توله اش رو با دندون پاره میکنه تا دلی از اعزا دربیاره

خواهر و برادر هایی که از گوشت هم خونشون میخورن تا جونی برای غذای بعدی شدن داشته باشن ...

لویی توله شیر زخمیه خانواده سلطنتیه تاملینسونه...

لویی قوی بود... زخم خورد نه از گله دشمن از گله خودی چنگ خورد از هم خونش و داشت خورده میشد توسط والدینش .. ولی قسر در رفت...

قرار نیست این ساده تموم بشه... توله شیر های زخمی و وحشین .. دنبال انتقامن... اونا میخوان کار ناتموم خانواداشون رو تموم کنن.. اما اینبار .. درست پیش میره .. این لویی که با چنگ دندون قرار اونا رو تیکه تیکه کنه و با لذت به خورده شدنشون نگاه کنه... خودش نخواست این باشه..