▪🅲ʜᴀᴘᴛᴇʀ▪ 𝟮

2.4K 441 80
                                    


تا تموم شدن غذاشون، به جز چند تا سوال ساده درمورد پروژه ای که درگیرش بودن، حرف دیگه ای بینشون رد و بدل نشد.

بکهیون با استرس هر چند دقیقه یکبار عینکشو روی بینیش به بالا سر میداد. نمیدونست چطوری باید طبیعی رفتار کنه و شوکه شدنش از شنیدن این موضوع رو نشون نده و دیگه چیزی نمونده بود که پسر بیچاره از ترس سکته کنه.

اون واقعا از شغلش راضی بود و نمیخواست به همین راحتی، کاری که بعد از مدتها به سختی پیدا کرده رو از دست بده.

پس سعی کرد تا جایی که میتونه طبیعی رفتار کنه.

بعد از شام دوباره به سمت نشیمن رفتن. روی کاناپه نشست و آقای کیم یکی از بطری های شراب توی قفسه رو درآورد تا ازش پذیرایی کنه.

"آقای بیون...میتونم بکهیون صدات کنم؟"

"اوه البته!"

"بکهیون...این شراب مورد علاقه ی منه. دوست دارم نظرتو بدونم."

خم شد و گلَسی که سهون جلوی بکهیون روی میز گذاشته بود رو تا نیمه پر کرد و بهش اشاره کرد تا امتحانش کنه.

بعد از اینکه بطری رو روی میز گذاشت، خودش و سهون هردو کنارش نشستن. سهون سمت چپ و آقای کیم سمت راست.

بکهیون معذب از فاصله ی کم بینشون کمی خودشو جمع کرد و همه ی اون مایع قرمز رنگ رو یکجا خورد.

"خ_خیلی خوبه."

"همینطوره مگه نه؟"

پسر ریزه میزه تند تند سر تکون داد و لبخند پر استرسی زد.

حالا که بین اون دو مرد گیر افتاده بود واقعا احساس کوچیک بودن میکرد.

رئیسش پاهای کشیده اش رو روی هم انداخته بود و رو بهش، در حالی که سرش رو به دست چپش تکیه داده بود با شیفتگی بهش نگاه میکرد.

بکهیون که هول شده بود سعی کرد یه چیزی بگه و جو رو عوض کنه.

"آقای کیم،چیشد که...با سونبه ازدواج کردین؟"

تمام تلاشش رو کرد تا یه مکالمه ی عادی رو شروع کنه‌ چون فاک بهش، اصلا دلش نمیخواست رئیسش فکر کنه داره به گی بودنشون واکنش بدی نشون میده و اخراجش کنه.

مرد خودشو جلوتر کشید و به آرومی گفت:

"راحت باش. میتونی کای صدام کنی."

بک خودش رو کنترل کرد تا عقب نکشه.

"مثل تو توی شرکت دیدمش. توی یکی از راهروهای شرکت بهمدیگه خوردیم و لیوان قهوه ای که دستش بود ریخت روی لباسم! اون روز با مدیر یکی از بخشها بحثم شده بود. هم خسته بودم هم عصبانی. میخواستم سر آدم حواس پرتی که گند زده بود به لباسم فریاد بکشم که با دیدن چشمهای ترسیده اش نتونستم چیزی بگم."

🆂ᴜɴʙᴀᴇ's ʜᴜsʙᴀɴᴅ Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ