هایی یه صحبت کوتاه با ریدرا دارم
اگه این فیکو میخونی،کامنت و ووت بده،چون نویسنده برای نوشتنش وقت گذاشته و زحمت کشیده ♡
میخوای جواب زحمتاشو بدی. خوشحالش کنی؟هوم؟
و اگه هم میشه فالوش کن :)✦ بوس به تمام ریدرا ♥
~ChimChim²⁸
사바
+اقای جئون میتونم بیام داخل
جونگکوک:بیا تو
+اقای جئون همون طور که خواستین اطلاعات شخص مورد نظرتون پیدا کردم
جونگکوک:ممنون میتونی بری، به برگه های تو دستم نگاه انداختم ونوشته های روشو خوندم پس که این طور خودتو اماده کن دارم میام جناب اقای یوگیوم
+
+طبق معمول ماشین جلوی اموزشگاه پارک کردم سمت در ورودی رفتم بعد از وارد شدن به کلاس کنار صندلی دوست صمیمیم نشستم
_هی پسر چه بلای سرت اومده این چه قافیه
+هیچی بایه عوضی دعوام شد
_توام که هرکس از راه میرسه باهاش دعوا میکنی
+زر مفت نزن باو اسکل عین وحشیا حمله کرد سمت من
_حتما مثل سری قبل داشتی یه دختر دید میزدی دوست پسرش از راه رسیده
+نه احمق جون جیمین دیدم
_چی همون پارک جیمین خودمون که تو دبیرستان اذیتش می کردیم
+اره خودش داشتم حالشو جا میاوردم نمیدونم اون پسره احمق از کجا پیداش شد اگه یه دفعه دیگه ببینمش همه پول بیمارستان ازش میگیرم
_خوب دادش انقدر زر زدیم کلاسم تموم شد
+اره دیگه بریم
_خداحافظ بعد بازم میبینمت
+اوکی بای
+داشتم سوار ماشینم میشدم که صدای یه نفر توجه منو جلب کرد
جونگکوک:پارک یوگیوم
یوگیوم:بله من..... وایستا ببینم تو همون عوضی اون روز نیستی ببین چه غلطی کردی زدی صورتمو داغون کردی باید پول بیمارستان بدی کلی واسه صورت خوشگلم خرج کردم
جونگکوک:اگه بیخیال جیمین نشی باید برای مراسم کفن ودفنتم پول خرج کنی اابته تو اون موقع نیستی خانوادت این کارو برات انجام میدن
یوگیوم:حالا فهمیدم برای چی اون روز پیدات شد تو از جیمین خوشت میاد مگه نه
جونگکوک:نه تنها خوشم میاد بلکه هرکس که بخواد اذیتش کنه ممکنه یه گوشه از این کره خاکی بی سرو صدا کلکش کنده بشه
YOU ARE READING
༻𝑴𝒚 𝑩𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍 𝑺𝒑𝒐𝒖𝒔𝒆༺
Fanfiction{ژانر:رومنس/درام/اسمات} {آپ:معلوم نیست} {کاپل:کوکمین} {خلاصه : کوک:عزیزم میشه یکم دیگه بغلت کنم خواهش میکنم یکم بیشتر تو بغلم بمون جمین؛ کوک بس کن دیگه داره دیرت میشه تازه خوشم نمیاد بچه ها با صدای ما بیدار شن کوک:اونا بیدار نمیشن یکم بیشتر لطفا} {...