part 2

996 185 9
                                    


Jimin pov:

بعد از اتمام کارم تو رستوران رفتم بار تا از کارلوس هم مواد رو بگیرم ... هم کارم رو بکنم .

خوشحالم تاحالا کسی منو تو بار ندیده ... البته فکر کنم.

رسیم و لباسامو با یه پیراهن یقه باز و یه شلوار جذب مشکی عوض کردم و رفتم بین میزها تا سفارش هارو بگیرم و ظرفارو جمع کنم و منتظر باشم تا کارلوس بیاد و مواد رو بده .

البته میدونم که میخواد مثل همیشه ازم درخواستی کنه که من بهش تن نمیدم ... ولی اون هردفعه این کار رو میکنه و درخواست تکراریشو داره.

داشتم بین میزا میگشتم که در باز شد ... باید میرفتم ... از دور لباساشون گرون بود پس فکر کنم وی آی پی رزرو کرده بودن ... رفتم جلو ... سرشون پایین بود ولی ... به محظ دیدنشون چشمام چهارتا شد ...

اینا اینجا چیکار میکنن ... سنشون قانونی نیست که ... باید طبیعی رفتار میکردم.

+ رزرو داشتین آقایون؟!

* ج ... جیمین ... خودتی؟!

+ .... میتونم اسمتون رو بدونم ؟!

& حداقل اسممونو فراموش نکردی که ... مگه نه چیمی ؟!

+ منظورم اینه ... به اسم کدومتونه؟!

= من

یه نگاه به ایست کردم ... :

+ بله فرمایید دونبال من بیاید من میبرمتون ...

رفتیم تو یکی از قسمتتای خصوصی و سفارشاشونو گرفتم ... بین رفتنم آدمای مست زیاد لمسم میکردن و درخواست رقص و سکس بهم میدادن .

شاید برای کسایی که پشتم بودن عجیب و کمی ... ترسناک و دور از ذهن بود ... ولی من تجربه اش کرده بودم ... پس دیگه برام عادی بود.

نوشیدنی هارا که داشتم براشون میبردم کارلوس رو دیدم و بهم اشاره کرد تا برم اتاقی که همیشه میره ... اونم وی آی پی بود و دوتا اتاق با بنگتن فاصله داشت.خیلی خوش شانسم نه؟!

نوشیدنی هارو جلوسون گزاشتم و با جمله ی « امیدوارم لذت ببرید » رفتم بیرون ... خجالت کشیدم؟! شاید ... ولی دیگه برام مهم نبود. سمت دوتا اتاق اون ور تر رفتم ... درو که باز کردم قیافه ی نحثشو دیدم ... ازش متنفر بودم ... ولی نیازمندش بودم ... از جیبم پول رو درآوردم و حلوش گزاشتم ...
با ابروهای بالا رفته گفت :

£ کمه که ...

+ میدونم چی میخوای پس بهونه نگیر.

You Are Still For MeWhere stories live. Discover now