الان ... دلم میخواد برم سرمو بزارم ... فقط زار بزنم ... ولی میخوام سعی کنم یه پارت دیگه بنویسم به عنوان عیدی (البته بلای کسایی که ... خب میخونن) یه پارت دیگه تا فردا یا جمعه بزارم ...😔☹😿😿🥺🥺😖😖😫😭😭😭😭😭😭😭"یک سال قیل"
@ ببخشید قربان ... آقای پارک میخوان شما رو ببینن .
$ بگو بیاد داخل.
@ چشم
بلند شد و دستی به کتش کشید مرتبش کرد و منتظر نشست تا رفیق چندساله اش بیاد و ببینتش.
در باز شد و قامت رفیقی که حدودا ۵ سال بود ندیده بودش معلوم شد.
₩ اوففففف عحب دم و دستکی زدی پسر ... دیگه باید اجازه بخوایم بیام تو نمیتونیم سرمون رو بندازیم بیایم.
$ به پای تو که نمیرسم دود ... چطوری؟!
همینجور که حرف میزدن جلو تر رفت و دوستش درآغوش کشید.₩ نمیدونی چقدر دلتنگت بودم ... نمیگی حداقل باید یه خبر بهم بدی ... اون تهیونگ نامرد بود یه خبر ازم نگرفت ... تو چی؟!
$ حق میدم بهت ... ولی داشتم به یه سری چیزا رسیدگی میکردم ... بعدشم ... از تهیونگ خبر داری؟!
نگاهش رنگ غم ... نه ... شاید ... ولی افسوسش بیشتر بود.
$ بیا بشین.
نشستن.
₩ باید بهم زودتر میگفتی هیونگشیک ... نمیدونی با چه ذوقی برگشتم کره.
$ ... چی میگفتم؟! اینکه اینهنه جون کندنت داره پوچ میشه رفیق.
₩ نمیدونم ... ولی یه جوری بهم میفهموندی که وقتی تو بغل اون جئون کثافت دیدمش نخوره تو ذوقم.
$ مهم اینه ... شکست نخوردی ... قوی تر از قبل برگشتی.
₩چه فایده ای داره ... این قدرت قرار بود کنار اون نامرد باشه.
$ خودتم میدونی ته از اول بهت علاقه ی خاصی نداشت ... فقط به خاطر اینکه رابطتون خراب نشه قبول کرد.
₩ خفه شو باشه؟! ... اون دوسم داشت ... نمیدونم اون جونگکوک پست فطرت چی براش خونده که خر شده ... ولی ... اون دوسم داشت ... خودش میگفت.هر روز.
هیونگشیک یکم خندید.$ حرص چیزای ازای از دست رفته رو نخور . اونایی که بهت گفتمو آوردی؟!
₩ آآآآآ ... آوردمشون ... ببین هیون(من برای خلاصه شدن و اینکه با هیونگ قاطی نشه میگم هیون) ... نمیدونم مشکلت چیه ... ولی این مقدار زیاده ... حکمش تو هر نقطه از دنیا اعدامه ... میخوای چیکارش کنی؟!
$ نترس ... فقط میخوام خودمو بالا بکشم ... چون ... مطمئنم دیر یا زود ... قراره رقیبامو ببینم ... رقیبی که روحشم خبر نداره جز تو عشق ... تو کارمم رقیبه .
KAMU SEDANG MEMBACA
You Are Still For Me
Romansaژانر : رومنس ، فلاف ، امپرگ کاپل : یونمین ، کوکوی ، نامجین ، یونگیو (یونجون و بومگیو تی اکس تی) ، هوسوک و تهیان تی اکس تی ............ چیشد که همه چی عوض شد ... چی شد که به اینجا رسدیم ... خوشحالم؟! شاید آزادم؟! نه .. ولی دیگه تو قفس نیستم