Part 9

642 119 29
                                    


آخ که من برم برای این دوتا پیشی کیوتم بمیرم آخه بببییییننننن کی میتونه بگه اینا بهم نمیان آخه 🤧🤧
ای خدا ... ممنون که دل یونمین شیپر هارو شاد کردی ... سپاسگزاریم (اگر از اینا بدی بیشترم شکرت میکنیم ... قوووول😎😇😈)

Jimin pov:

هیچ صحنه ای قشنگ تر از این نیست که صبح چشمات رو باز کنی تنها داشته ی زندگیت رو کنارت حس کنی ... اون نفسای داغش که رو گردن لختت میخوره و اون دستاش که بدون هیچ شرم و حیایی دور کمرت حلقه شده باشه ... وضعیت الان من این بود ... تو آغوش تنها معشوق قلبم که تو خواب اصلا شبیه اون ددی دیشب نبود داشتم غرق میشدم و آرزو میکردم ... هیچ وقت این آغوش رو از دست ندم ... مثل تمام علایق و داشته هام که یکی یکی از دستشون دادم ... حتی بدون اینکه بفهمم.
روی چهره اش زوم بودم ...‌انقدر غرق اون پیشی ملوس شده بودم که نفهیمدم بیدار شده.
- به چی اتقدر نگاه میکنی ؟؟ داری سوراخ میکنی منو با نگاهات!
خندیدم و گفتم :
+ خودت به چی نگاه میکنی؟!
- به داشته هام ... به چیزی که برای منه ... به کسی که همه چیزش برای منه.
چنگی به باسنم زد که علاوه بر سرخی ای که از حرفاش روی گونه هام پدیدار شده بود ... یانم قرمز ترشون کرد.
+ نکن یووووونگ ... درد میکنه.
- کجات درد میکنه موچی شیرینم؟!
خجالت میکشیدم ... ولی باید بهش میگفتم .
+ س ... سوراخم ... میسوزه.
نیشخندی زد و گفت :
- چیزی نیست بیبی اثرات کینگ سایز منه که اون سوراخ خوشگل و تنگت رو از بکارت درآورد.
+ بس کن یونگیییی ... انقدر حرفای کثیف نزننن .
- بزنم چی میشه بیبی بوی؟!
خب نمیدونستم میفهمه یا نه ولی انقدر بی جتبه شده بودم که حتی با اون فاکینگ صدای خمارو بمش که تازه از خواب بیدار شده بود و با فکر به کینگ سایزش و اینکه الان بدنامون لخت بهم چسبیده میتونستم بفهمم که ... سفت شدم.
+ م .‌‌.. من ... م ... میرم حموم.
اومدم بلند شم که محکم تر بغلم کرد.
- نوچچچچ ... باهم میریم عزیزکم ... باهم میریم خودم این مشکلی که این پایین درست شده رو حل میکنم ... اصلا ناراحت نباش.
گفت و چنگی به عضو بی حیام کرد که بازم سفت تر شده بود.
+ آهههه ... یو ... یونگی نکن.
یهو بلند شد و براید استایل بغلم کرد و رفتیم تو حموم ... که خب با اجازتون اونحارو فاکتور میگیرم هرچیزی رو که نباید برای افراد قریبه فاش کرد ... والا.(عزیزم ما همه جیزو دیدم و میدونیم)
بعد از حموم یه دور دیگه به فاک رفتن قرار شد ناهار امروز رو یونگی درست کنه ... دست پختشو دوست دارم.
من همه چیه این مردو دوست دارم ... عاشقشم ... واقعا عاشقشم.
- جیمین
+ بله؟!
- آاااا ... ببین ... نمیخوام هولت کنم ... یا چیزی ... ولی ببین ... میشه ... میشه نامزدم بشی؟! ... میشه بشی مین جیمین؟!(عزیزم رسمه از دوستی شروع کنن تو صاف رفتی سر پله ی آخر؟! چه وضعشه آخه ... آقا من شکایت دارم)
چی میگفتم؟! ... شک شدم ... تمام طول دوستی و جداییمون آرزوم همین بود ... کاملا برای مین یونگی شدن ... ولی ... آخه زود نبود؟!
+ م ... من ...
- نمیخوام عجله کنی جیمین ... ولی دوست دارم ... میدونی که اندازه ی تمام این هستی و کره ی خاکی دوست دارم ‌‌... دیگه پدرتم نیست ... پس یعنی مانعی نیست ... پس خواهش میکنم ... قول میدم همیشه مراقبت باشم ...
از روی صندلی بلند شدم و رفتم رو پاهاش نشستم.
+ میدونی آقای مین ... بودن با من خیلی سخته ... مثلا دیگه نباید هیچ کس حتی برای یه لحظه هم لمست کنه ... نباید چشمات جز همسرت کسیو ببینه (خب این از اون بی جنبه تر باز اون گفت نامزد این یه راست رفت سر همسر) باید تمامت برای من باشه ... در این صورت منم میشم مین جیمین ... قبول میکنی؟!
خنده ی یونگی تا بیخ گوشش رفت و محکم بغلم کرد.
- میدونی که خیلی عاشقتم نه؟!
خندیدم و موخاشو ناز کردم.
+ میدونم ... چون خودمم عاشقتم.
و بوسه ای روی موهاش گزاشتم.
قرار یه داستان شیرین بسازیم ... من و تو ... داستان ما ... و من قرار برای همیشه برای تو باشم مین یونگی ... قول میدم ... فقط برای تو.

💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜

های گایز
میدونم کم بود ببخشید ولی واقعا نتونستم بیشتر بنویسم به چند دلیل موجه :
۱ . مامانم به خاطر معلمه بچم که زنگ زده گفته گوشیشو ازش بگیرین گوشیمو گرفته الانم قاچاقی
۲ . امتحانای فاکی که خدا بخواد چند روز دیگه تمومه 🥳🥳
۳ . داشتن یه برادر کوچکتر مزاحم فضول (این از همه اش بدتره😑👌)

نمیخوام شرطی کنم ولی خواهششششش میکنم اون ستاره رو بزنید بزارید دل منه بنده خدا هم کمی شاد بشه ... به خدا گناه دارم .
دوستون داررررممممم😘😘😘

You Are Still For MeTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon