ا/تلوگوی jk..روی چاقوی جونگ کوک چیکار میکنه؟
با شنیدن صدای قدم های کسی چاقو رو برگردوندم سر جاش.
-چیزی شده امدی اینجا؟
چهره خشک و سردمو حفظ کردم:
+چرا دروغ گفتی؟ لی مینا برای چی باید توی اتاق کنار تو بمونه؟
بی تفاوت شونه هاشو بالا انداخت :-دلیل خاصی نداره اون بچمه حتی اگه اشتباهی به وجود امده نمیتونم ولش کنم
سمت در رفتم و بدون اینکه نگاهش کنم گفتم:
+واسم مهم نیست بچه توه از عمارت پرتشون میکنم بیرون
-اوه ا/ت یادت رفته اون عمارته منه
(عمارت تو هم هست) با یاد اوردی این حرف پوزخندی رو لبم امد و اروم "دروغگو" رو زمزمه کردم و در رو بستم.
دو هفته بعد
دختره عوضی اشغال فکر کرده کیه نه واقعا خیال کرده میتونه جایه منو توی عمارت بگیره با اون بچه حرومزاده اش...
-امروز حالتون چطوره رئیس؟
+دنیل خفه اعصاب ندارم صبح لیوان چایی رو روی لباسم خالی کرد بعدش مظلوم بازی دراورد که منو بد نشون بده اون جئون هم ازم اعصبانی شد حس اینو دارم که زن دومم و خودمو به زور انداختم وسط رابطشون.
'رئیس باید صحبت کنیم '
نگاهی به دنیل انداختم :
+میتونی بری حواست به همه چیز باشه.
پشت میزم نشستم و به بونگ سو اشاره کردم تا حرفشو بزنه:
'پلیس داره تمام سرنخ ها رو از بین میبره'
+ی دفعه ای بعد از 10سال
'عجیبه سعی کردم پیدا کنم دلیل رو ولی هیچی نبود'
+دو هفته پیش ی چاقویی توی دفتر جئون پیدا کردم روش JK هک شده بود.
'چیکار کنم بیشتر بگردم؟ '
+کانگ جونگ سو...
عکسی روبروم گذاشت :
'اشتباه دیدی نوشته روی چاقو کسی که امده بود عمارت JKS بود "
+چی؟
نگاهی به عکس انداختم درست میگفت ولی چرا فرق میکرد؟! این چه معنی میده؟
+اههه دیگه دارم دیوونه میشم هیچی به مغزم نمیرسه چیکار کنم ؟
'با لی مینا میخوای چیکار کنی؟'+پیرمردا راجبش انگاری که فهمیدن
'چه جوری اخه راهی نداره'
اهی از سر بدبختی کشیدم:
+من دست کم گرفته بودمشون باید میدونستم تو عمارت جاسوس گذاشتن
از توی کشو سمت چپ پاکتی رو دراوردم و پوزخندی زدم:
+وقتشه یکم نقش ادمای شرور رو بازی کنم نه؟
YOU ARE READING
Contract|JJK(COMPLETED)
Fanfictionبدبختی تو از اونجایی شروع شد که برای نجات شرکتت و برادرت پایین اون قرارداد جهنمی رو امضا کردی و وارد جهنم اختصاصی جئون شدی از کجا میدونستی قراره اون پسر کابوس زنده ای توی زندگیت باشه. ___________________________________ سر تیتر خبر ازدواج تاریخی ر...