_امدم همسرتو ببینم...
مشتمو توی صورتش زدم:
-حتی فکرشم نکن بهش نزدیک بشی "هیونگ"
________________________
+تو طبقه بالا چیکار میکنی؟
'اوه نمیدونستی؟! من از امروز قرار توی اتاق کناری جونگ کوک زندگی کنم.
_______________________
'اونی دیروز اتفاقی داشتم فیلم های دوربین مدار بسته داخل عمارت مال روزی که قاتل امده بود رو چک میکردم نمیدونی چی پیدا کردم ببین... '
عکس رو جلوم گذاشت:
'ا/ت لوگویی که روی چاقو بود در اصل jks بوده تو "اس" اخرشو ندیدی'
+ولی من مطمعنم 10سال پیش لوگو jk بوده قشنگ دیدمش
'یعنی اون دو نفر باهم فرق میکنن ولی چرا فقط ی نفر وارد عمارت شده اونم کانگ جونگ سو بوده؟ '

VOUS LISEZ
Contract|JJK(COMPLETED)
Fanfictionبدبختی تو از اونجایی شروع شد که برای نجات شرکتت و برادرت پایین اون قرارداد جهنمی رو امضا کردی و وارد جهنم اختصاصی جئون شدی از کجا میدونستی قراره اون پسر کابوس زنده ای توی زندگیت باشه. ___________________________________ سر تیتر خبر ازدواج تاریخی ر...