23

1.2K 151 154
                                    

+ : بیبی ، اگر من بابای اون گربه باشم یعنی گربه عم ، درسته ؟ و تو جوجه ی مورد علاقه ی منی ، همیشه خوشمزه ای طوری که هیچوقت ازت سیر نمیشم

چطور این تشبیه ساده تونست به قدری سستش کنه که تواناییش تو ایستادن در این حد تحلیل شه و مجبور شه با هر دو دستش بازوی کوکیش رو چنگ بزنه تا نیفته ؟

+ : بزار کمکت کنم بیب

چند لحظه بعد از این حرفش ، جیمین به پشت روی میز بود و رون هاش دور پهلو و رون جونگکوک تقریبا حلقه شده بود . تازه اون لحظه متوجه برهنه بودن بالا تنه ی مرد شد .

_ : جونگکوکی ... الان ...

+ : شششش ، این که الان قراره توسط ددیت به فاک بری تقصیر خودته بیب ، بی احتیاطی کردی و بدون شلوار تو خونه گشتی بیبی بوی ... و حالا میخوام از وجود جوجه کوچولوم لذت ببرم

روش خم شد و با زبون و گاهی دندون گوشش رو به بازی گرفت و کنار گوشش لب زد :

+ : عاشق اینم که قسمت های لذیذت رو برام به نمایش گذاشتی

درسته ، این تقصیر خودش بود چون تنها با تیشرت بزرگ و گشادِ جونگکوک آزادانه تو خونه گشته بود و رون های سفید و پاهای سفید و فاکیش رو در معرض دید مردی مثل کوک گذاشته بود ، و کی بود که از چنین صحنه ای تحریک نشه ؟

ولی نمیتونست این رابطه رو هم کاملا بسپاره دست جونگکوک . میخواست خودش هم کمی درش نقش داشته باشه .

در حالی که لپ هاش رنگ گرفته بودن دستش رو به گردن کوک رسوند و با کمک گرفتن ازش تقریبا نیم خیز شد . دستش رو به صورت کوک رسوند و سعی کرد صورتش رو مقابل صورتش تنظیم کنه .

جونگکوک پوزخندی زد و گذاشت جیمینش سرش رو حرکت بده و بوسه ای که خواستارش بود رو شروع کنه .

بلافاصله با مماس شدن لب هاشون بوسه ی خیسی شروع شد طوری که صدای تحریک کننده ای از اون بوسه باعث سفت شدن دیک جیمین شده بود .

از لب های خوش فرم و شیرین جیمینش دل کند و سرش رو عقب برد . بعد از پایین کشیدن شلوار و باکسرش تا زانو ، عضوش رو روی مقعد بیبیش تنظیم کرد و برای اعلام آمادگی گفت :

+ : آماده ی خدمت رسانی هستی جوجه ؟

با چشمای خماری به کوکیش نگاه کرد و با کمک دستاش بدنش رو بیشتر بالا کشید و بوسه ی کوچیکی رو لبش گذاشت و در آخر با لحن اغواگری لب زد :

_ : به فاکم بده ددی ... جیمینی منتظره

چطور تونست اون جمله رو بگه ؟ اول فکر میکرد زیادی خجالت آوره ولی وقتی کلماتش رو به زبون میاورد حس فوق العاده ای زیرشکمش به وجود میومد .

+ : باشه بیب ، زیاد منتظرت نمیزارم

لب توپرش رو محکم به دندون گرفت و دیکش رو با کمی فشار کاملا وارد کرد . روز قبل دو راند رو گذرونده بودن پس لازم به آماده کردنش نبود اونم وقتی جیمینش زیادی منتظر شده بود !

Bite Me ⌫Where stories live. Discover now