part 4

342 27 3
                                    

Wrong love

عشق اشتباه

همینطور ک گلبرگ های گل رز ژولیت رو نوازش میکرد اهی کشید.

-چرا دیگه نمیاد ازم گل بخره؟ وای خفه شو هوسوک

خودش رو از افکارش بیرون کشید و سمت میزش رفت.
تلفنش رو برداشت و اسم جونگکوک رو لمس کرد.
چیزی نگذشتع بود که صدای جونگکوک از پشت گوشی ب گوشش رسید.

-سلام هیونگ، چیزی شده؟

-سلام کوکی، راستش خواستم ی چیزی بگم

جونگکوک با سکوت هیونگش رو متوجه کرد ک گوش میده.

-خب الان چند هفته از وقتی با تهیونگ میریم بیرون گذشته، من س تا بلیط برای سینما گرفتم

جونگکوک با شنیدن جمله آخر ذوق کردو خودش رو روی تختش انداخت.

-برای امشب؟

هوسوک سر تکون دادو اره ای زیر لب گفت.

جونگکوک ک بیشتر از هر وقتی دلش میخواست بره سینما گفت.

-مرسی هیونگگگ، من برم ب تهیونگ زنگ بزنم

-ولی کوکی!

جونگکوک با شنیدن صدای هوسوک قبل اینکه قطع کنه گفت.

-چیشد؟!

-خب من سه تا بلیط خریدم، ولی خودم نمیتونم بیام، تو و تهیونگ دوتایی برید

جونگکوک لباشو آویزون کردو ب پنجره اتاقش خیره شد.

-ولی هیونگ با تو بیشتر خوش میگذشت

-ببخشید کوکی، ولی شب میام دنبالتون

پسر کوچیک سر تکون دادو قط کرد.
بدون اینکه صبر کنه اسم تهیونگ رو لمس کرد و منتظر شد جواب بده.

-بله

جونگکوک ک از سریع جواب دادن تهیونگ جا خورده بود گفت.

-سلام تهیونگ، منم جونگکوک، راستش هوسوک هیونگ برامون بلیط سینما گرفته، خودش براش کار پیش اومده، می‌خوای دوتایی بریم؟

تهیونگ پشت میز دو نفره ای ک تو آشپزخونه داشت نشست و شقیقش رو ماساژ داد.

-ارع میام، برای امشبه درسته؟

جونگکوک اره ای زیر لب گفتو سر جاش نشست.

-پس میای؟

تهیونگ خنده ی صدا داری کرد ک جونگکوک از پشت گوشیش اون رو شنید.

-ارع میام، ساعت چنده

-خب از هوسوک نپرسیدم، وقتی برگشت خونه بهت پیام میدم

-باشه

تهیونگ گفت و قطع کرد.

پوفی گفت و تلویزیون رو روشن کردو بی هدف بهش خیره شد.

My diary " Vkook | CompletedWhere stories live. Discover now