"part 11"

629 95 21
                                    

"جیمین خیلی کیوته"

Jungkook:فاک بدنم دردهههه

Sana nuna: فاک کمرم دردهههه

Hosok hyung: شما دوتا..دیشب چه غلطی کردید؟؟😑😑

Soobinie hyung: ودف هیونگ!😐

Jiminie paboo:نمی‌دونم تا الان چجوری تحملتون کردم..رو مخای احمق

Hosok hyung: خفه شو به درد نخور

Jiminie paboo: هیونگ..بهم برخورد..

Dahyunie: کوکو شنیدم یه خبراییه کلک😏

Hosok hyung: اوه جیمینی معذرت می‌خوام نمی‌خواستم ناراحت بشی..

Sana nuna: چه خبرایی؟؟کوک تو چرا به من نگفتییییییییییییییی

Soobinie hyung: نونا لطفاً آروم باش..خدای من..

Jiminie paboo: اشکالی ندارع هیونگی ناراحت نشدم*-*

Jungkook: دیوونه خونست اینجا..هی داهیونی منظورت از خبر چیه؟

Dahyunie: کارت به جایی رسیده که خودت و میزنی به خریت؟؟😏

Soobinie hyung: لعنتی بگو ببینم چه خبره تا این بیشعور و خفه نکردم

Hosok hyung: اوه جیمینی تو خیلی مهربونی(:

Jungkook: فاک یادم رفته بود کنار سوبین نشستم..داهیونی میتونی تو پی وی صحبت کنیم؟؟*-*

Hosok hyung: نه

Soobinie hyung: نه

Sana nuna: نه

Jiminie paboo: نه

Dahyunie: خیلی خب همینجا میگم*_*

Jungkook: شت..!

Soobinie hyung: معلوم نیست چی میخواد بگه که این بچه کنارم داره میلرزه..😑

Jungkook: منه لعنتی حتی نمی‌دونم داره درباره چی حرف میزنه!!

Dahyunie: بچه ها جونگوکیمون بزرگ شده 😀اون الان دیگه با کیم تهیونگ استاد دانشگاهش قرار میزاره🌝

Jungkook: شت..بچه ها من میخواستم بهتون بگم..

Soobinie hyung: سانا نونا؟؟میشه خواهش میکنم جیغ نکشی؟؟

Dahyunie: خدای من اون قرمز شده

Jiminie paboo: من الان چی دیدمممممممممم

Jungkook: جیمینی هیونگ😔

Hosok hyung: فاکککک عرررررر

Sana nuna: 😊

Soobinie hyung: فاک (:

.

.

.

.

.

.

.

.

استاد کیم:
جونگ کوکیه من چطوره؟؟

جونگ کوک:
فاک تهیونگ ریدمممم

استاد کیم:
واسه مکالمه اول یکم زیادی بود..
ولی خب چیشده گوکی؟؟

جونگ کوک:
سانا نونا فهمید که منو تو قرار میزاریم!!

استاد کیم:
اوه خب‌..
این کجاش مشکل داره؟

جونگ کوک:
اون قرارع منو بکشه تهیونگگگ

استاد کیم:
اوه فاک یادم نبود که اون دختر
چقدر می‌تونه وحشی باشه..
بیا فرار کنیم جونگکوکی

جونگ کوک:
ایده بدی به نظر نمیاد..
چی باید با خودم بیارم؟؟

استاد کیم:
تو جدی ای بیبی؟😂

جونگ کوک:
این مسئله جدیه تههههه

استاد کیم:
خیلی خب نگران نباش
وسایلتو جمع کن و بیا خونه من
آدرس****

جونگ کوکی:
پنج دقیقه دیگه اونجام!!

استاد کیم:
یکمی سریع بود..
هات داگا دارن سرخ میشن بیبی*-*

جونگ کوک:
عالیه⁦(@_@;)⁩

.

.

.

.

.

.

.

هلوووو
اینم یه پارت کوچولو که یهو دلم خواست آپ کنم⁦(─.─||)⁩
دوستون دارم ووت یادتون نره بایییی

why me?Where stories live. Discover now