'part 12'

472 75 16
                                    

- خیلی خب بچه ها میتونید کتاباتونو جمع کنید

× ولی استاد هنوز ربع ساعت تا زنگ استراحت مونده

- برام مهم نیست..گفتم که کتاباتونو جمع کنید و از کلاس برید بیرون..

دانشجو ها که با این اخلاقه استاده همیشه خستشون آشنا بودن هر کدوم خداحافظی کوتاهی با استاد مین کردن و از کلاس خارج شدن..
به گز یه نفر!!

پارک جیمین که روی نیمکت خوابش برده بود یا بهتره بگیم خودشو زده بود به خواب؟؟
تا ببینه استاد مین دوست داشتنیش وقتی دانشجو هارو انقد زود از کلاس بیرون می‌کنه چیکار میکنه..

- پارک جیمین؟؟بهتره بیدار بشی

مین یونگی بالای سر جیمین داد زد و باعث شد که جیمین تکون ریزی بخوره و آروم و چشماشو باز کنه

+ ا_اوه استاد مین..

واو!!جیمین واقعا تو بازیگری ماهر بود..جونگ کوک راست می‌گفت که اون یه جادوگره سفیده کوتولست!!

- همیشه سر کلاسا میخوابی پارک جیمین!؟

× متاسفم استاد..

- مشکلی نیست میتونی از کلاس بری بیرون..

جیمین واقعا نمی‌دونست الان به چه بهونه ای تو کلاس بمونه پس تصمیم گرفت از کلاس خارج بشه..کیفشو برداشت و نگاه کوتاهی به استاد مین که روی صندلیش نشسته بود و خیره نگاهش میکرد انداخت و خدافظی کوتاهی کرد..
اما همین که دستش به دستگیره در رسید فکری به ذهنش رسید..
یا الان یا هیچوقت..
هیچ فرصتی بهتر از الان نبود تا به استاد بد اخلاق دوست داشتنیش اعتراف کنه..
پس درو بست و دوباره همون راهی که اومده بود و برگشت..
یونگی نیم نگاهی بهش انداخت و یه تای ابروشو بالا انداخت

- چیزی شده پارک؟

+ بله استاد..راستش من میخواستم یه چیزی بهتون بگم..

این اولین بار بود که جیمین احساس خجالت و شکست نفسی میکرد..احساس می‌کرد حالا دیگه کناره کراشش هیچی نیست و خیلی کم ارزش شده..لکنت گرفته بود و زبونش تلخ شده بود..احساس حالت تهوع میکرد و دلش میخواست همین الان به دست شویی حمله کنه..

یونگی که این حالات جیمین رو دید با نگرانی به سمت رفت و دستاشو گرفت

- چیزی شده جیمین؟؟حالت خوب نیست؟؟

+ خوبم استاد..فقط میخواستم یه چیزی بهتون بگم..ولی فکر میکنم نمیتونم..

خواست دستاشو از دستای جذاب و مردونه یونگی دربیاره ولی یونگی دستاشو محکم تر گرفت..

- بگو جیمین اون چیزی که میخوای بگی رو بگو..من میشنوم و قضاوتت نمیکنم‌..

جیمین نفس عمیقی کشید و دستای یونگی زو محکم گرفت و..تقریبا نزدیک بود گریش بگیره..

+ استاد مین راستش..می‌دونم کارم خیلی اشتباهه و نباید این حس ها به وجود میومد ولی خب..راستش من از شما خوشم اومده بود..چیز یعنی خوشم میاد..اره..

یونگی لبخند شیرینی زد و یک قدم به جیمین نزدیک تر شد

- خب؟؟

+ خب دیگه همین..خوشم میومد ازتون و واقعا رو دلم مونده بود که بگم دیگه اره..

جیمین واقعا دلش میخواست توی زمین آب بشه..اون واقعا هیچوقت فکرش رو نمیکرد یه روزی به مرحله ای از شرم و خجالت برسه که بخواد نیست و نابود بشه..اون حتی جرعت نمی‌کرد سرشو بالا بیاره تا واکنشه یونگی رو ببینه..حتی نمیتونست از کلاس بره بیرون و گریه هم نمیتونست بکنه..
اون حتی نمیتونست بخنده!!
واقعا وضعیت مزخرفی بود..حالا که بهش فکر میکرد کاش اصلا اعتراف نمی‌کرد..!

و اما یونگی..اون تمام حالات و حرکاته اون شیطون کوچولو رو زیر نظر گرفته بود و میدونست که الان چقد تخت فشاره..اما یه جوری به نظر نمی‌رسید اگه الان می‌گفت که حسش متقابله و جیمین و دوست داره؟!
معلومه که نه!

محض رضای خدا اون مین یونگیه!!چه انتظاری داشتید؟
پس بیخیال مکث کردن شد و دستشو زیر چونه جیمین برد و سرشو بالا گرفت و به چهره سرخش خیره شد

- این حالات خجالت و سرخ شدن..راستش نمیتونم هضمش کنم..پارک جیمین واقعا خودتی؟؟

جیمین دستشو روی صورتش گذاشت و ناله ای کرد

+ استاد لطفاااا.. این اولین باره که دارم از این گوها میخورم..

یونگی تعجبی نکرد..خوبه حداقل مطمعن شد این پارک جیمینه خودشه..

- خب جیمین..اگه فکر کردی که حس منم به تو متقابله باید بگم که..

فاک فاک فاک!!
این تو برنامه جیمین نبود..اون اصلا برنامه نریخته بود که اگه جوابه یونگی منفی بود باید چه گوهی بخوره..درواقع اصلا بهش فکر نکرده بود!!

- باید بگم که کاملا درست فکر کردی!

یونگی گفت و بعد منتظر واکنش جیمین شد ولی میدونید..بهتر بود که فرار میکرد..قبلا نگفته بودم سر به سر جیمین نزارید؟؟
خیلی خب الان میگم
«اصلا سر به سر جیمین نزارید..این شوخی نیست»

یونگی با تعجب به چهره جیمین که کم کم داشت سرخ تر میشد خیره شد

- اوه تو داری خیلی خجالت میکشی..من که چیزه خاصی نگفتم..اوه تو کاملا سرخ شدی!!

یونگی نمی‌دونست قضیه از چه قراره..
ولی میدونید کی فهمید؟
وقتی که روی مبل خونه جین نشسته بود و تنها چیزی که از بین لباش در میومد این بود:

جین هیونگ عقیم شدم!!

___________________________________________

بعد از صد سال غیبت صغرا
های😃❤️

why me?Where stories live. Discover now