💜🌸وویت را ابتدا بِچِکان
"چه مرگته کیم نامجون؟ چرا احساسه بد داری؟ اصلا تقصیر من نیستش که ، اون شوگر بیبی من بودش و نوعه رابطمون از همون اولش مشخص بودش ، اما چرا احساسه عذاب وجدان دارم؟ چرا اشکاش باعث شد که احساس ضعف کنم؟ خل شدم؟ اصلا چرا خواستم همه چی رو براش توضیح بدم ؟"
نامجون دکمه هایه لباسشو باز کرد ولی وقتی خواست بلند شه یه نفر دستاشو دوره گردنش حلقه کرد " کجا میری نامجون ؟"
"یون؟چرا بیدار شدی؟برگرد بخواب؟" نامجون دستاش رو از خودش جدا کرد.
نامجون تمامه شب رو با نامزدش خوابیده بود .ولی یه چیزی اذیتش میکرد.اون اصلا ازین رابطه لذت نبرد.تمامه چیزی که تو ذهنش میومد چهره معصوم جین بود. اون واقعا علاقشو به سکس و زن ها از دست داده بود.اون بعد از اینکه جین رو دور انداخت با زن ها و مرد هایه زیادی خوابید ولی یه چیزی درست نبود ، اون تا حالا همچین حسی نداشت اما اصلا ازین حس خوشش نمیومد. یه چیزی قطعا اشتباه بود ولی نمیدونست چی .
و اما اونطرف قضیه ،
"توروخدا هیونگ" جان کوک با التماس از جین که داشت شام رو اماده میکرد درخواست کرد ." وقتی میگم نه یعنی نه جانگ کوک"
تهیونگ هم همراه با جانگ کوک شروع کرد به التماس کردن:
" هیونگ لطفا .. هیونگ-سیک واقعا ادمه خوبیه...اون بهترین دوست من وقتی که توی پایه راهنمایی بودم بودش و حتی الانم باهاش در ارتباطم.اون اخیراً به کره برگشته بعد از مدت ها. اون خیلی مهربون و بامزست..تو حتما باید یه بار ببینیش ..لطفا"
جین آه کشید " اوف بیخیال بشین جانه من"
" لطفااا؟" جانگ کوک با چشمایه پاپی مانندی که جین هیچ وقت نمیتونست نادیدشون بگیره بهش زل زد.
"خیلی خوب.باشه. ولی فقط به عنوانه یه دوست میبینمش . اگه ببینم که این دیدار دوستانه رو تبدیل به یه قراره عاشقانه کردین خودم هردوتونو به قتل میرسونم بعدا."
هردو لبخند زدن. " باشه هیونگ"
بعد ازین که جانگ کوک بهش تایم و جایی که قرار بود هیونگ-سیک رو ملاقت کنه رو بهش گفت شروع کرد به اماده شدن.جین میدونست که اونا سعی دارن بهش کمک کنن تا زخمه عشقی که خورده بودش کنار بیاد.جین همچنین میدونست که اونا سعی دارن اونو به صورته کاملا عمدی سره یه قرار ببرن.
جین به سمته کافه که جانگ کوک گفته بود رانندگی کرد.به ارومی وارده کافه شد و هیونگ-سیک رو دید که داره براش دست تکون میده. جین یکم خندش گرفت ازون جایی که هیونگ-سیک ازش قد بلندتر بودش و خیلی هم جذاب.اون واقعا کیوت میشد وقتی میخندید مثله الان. جین واقعا قبول داشت اون مرده خوشقیافه ای هست.
ESTÁS LEYENDO
✦𝒔𝒖𝒈𝒆𝒓 𝒃𝒂𝒃𝒚✦(𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏)❖𝑻𝒓𝒂𝒏𝒔𝒍𝒂𝒕𝒆𝒅❖
Romance𝑛𝑎𝑚𝑒: 𝑠𝑢𝑔𝑒𝑟 𝑏𝑎𝑏𝑦 𝑇𝑟𝑎𝑛𝑠𝑙𝑎𝑡𝑜𝑟: 𝐷𝑖𝑏_𝐷𝑖𝑏𝟕 ┈┈┈┈┈┈┈ نامجون یه فاکبویه پولداره که یه شوگر بیبیه کیوت به اسمه جین داره. بعد از چند سال نامجون دلش زده میشه ازش و سعی میکنه که همه چیزو بینه خودشون تموم کنه ولی این درحالی...