پارت چک نشده پس اگه غلط املایی یا تایپی دیدید ممنون میشم کامنت کنیدکامنت و ووت یادتون نره:(
جیمین از زیر دست پسر در رفت و به جاش، سرشو روی پاهاش گذاشت
یونگی لبخند زد و کمی جا به جا شد تا گردن پسر راحت باشه و بعد دستش اروم توی موهای پسر کوچیک تر فرو رفت و باعث بسته شدن چشم هاش شد. بعد از چند ثانیه چشماشو باز کرد و به یونگی خیره شد« عادت داری روی پای دیگران بخوابی نه؟ »
یونگی اروم پرسید و برعکس همیشه هیچ طعنه و حرصی توی حرف هاش نبود« اره ولی پاهای تو بالشت مورد علاقمه »
جیمین گفت و خواست سرشو توی گوشیش فرو ببره که فکش توی دستاش پسر گرفتار شد
یونگی سر جیمین رو دوباره روبه بالا برگردوند و بوسه ای اروم روی لباش گذاشت و باعث بالا پریدن ابروهای جیمین شد
« و این برای چی بود؟»یونگی شونه هاشو بالا انداخت
« از بالا قشنگ به نظر میان»جیمین اروم خندید دستشو روی مبل گذاشت و بدنشو کمی بالا اورد، دست دیگشو پشت گردن یونگی گذاشت و پسرو جلو کشید و بوسه ی ارومی رو شروع کرد
طعم لب های یونگی طعم مورد علاقش بود طعم ویسکی و شکلات تلخی که یونگی هر از گاهی برای پروندن خواب از سرش میخورد
برعکس همیشه این یونگی بود که سر پسر رو به خودش فشار میداد و بوسرو عمیق تر میکرد جیمین نقی زد و خواست جدا شده که یونگی اجازه نداد
دستشو اروم سمت تیشرت پسر برد اما جیمین این بار دستشو روی سینه ی پسر گذاشت و به عقب حولش داد که باعث شد لب هاشون جدا شه و یونگی اخم کنه
جیمین زبونشو روی لبش کشید و خندید
« هیونگ... خیلی مشتاقی میدونستی؟»
یونگی همچنان با اخم به پسر نگاه میگرد که باعث شد جیمین قهقهه ای بزنه و از جاش بلند شه
« خوبه! حالا میدونی چه حسی داره که پس زده شی»ابروهای یونگی از هم جدا شدن و نفسشو کلافه بیرون داد
« میخوای تک تک رفتارامو جبران کنی نه؟»
جیمین یکی از ابروهاشو بالا داد
« من جیمینم میدونی؟ نمیذارم چیزی بی جواب بمونه»لبخندی میرفت که روی لب های یونگی بشینه که جلوشو گرفت جیمین نمیدونست برای یونگی، همینم فراتر از کافی بود
از وقتی جیمین با یه کوله و بالزی توی بغلش پیش یونگی اومده بود یه هفته ای میگذشت
توی این چند روز، صبحا وقتی یونگی چشماشو باز میکرد، میتونست بوی سیگار و شامپو بدن توت فرنگی جیمین که خونرو پر کرده بود رو بفهمه و همین باعث میشد لبخند بزنه
خونه با به هم ریختگی های جیمین جون گرفته بود.
مثلا سوییشرت طوسی رنگش همیشه روی صندلی میز غذاخوری افتاده بود و یه سری ظرف کثیف، سینکِ همیشه خالیِ یونگیرو پر کرده بودن.
توی فریزر پر از بستنی بود و هندزفری جیمین همیشه زیر دست و پا میموند و یونگی رو به غر و لوند مجبور میکرد.
YOU ARE READING
𝐕𝐢𝐬𝐢𝐨𝐧𝐚𝐫𝐲 | yoonmin
Fanfictionایدی چنل تلگرام : airyfairyy یونگی جیمینو به سفیدی تشبیه میکنه. اعتقاد داره جیمین پاکه و نور اطرافش قلب همرو گرم میکنه اما... چی میشه اگه پارک جیمین سیاه تر از یونگی باشه ؟ ژانر : انگست/ رمنس /اسمات/روزمره/ مافیا کاپل: یونمین/کوکوی فیک در حاله اد...