15.Super Physico

928 72 4
                                    

نوت: گایز این تیکهٔ اول یکی از فیک های قبلی منه که نویسنده اجازه نداد بقیش رو ترجمه کنم و از اونجایی که برا ترجمه اش زحمت زیادی کشیده بودم این رو اینجا میزارم که هم یه یادگاری بمونه و هم شما از خوندن اسماتش لذت ببرید..
*جنی!تاپ!
_______________

Jennie's POV:

آفتاب تابستون گرما رو به پوستم انتقال میداد-همونطور که توسط اشعه های خورشید بوسیده میشدم، و بین گروهی از نوجوون های احمق گیر میفتم.

وارد مدرسه شدم و آه بلندی کشیدم.

سال ارشد هم مثل سال های دیگهٔ دبیرستان خسته کننده بود.
در واقع پر از دعوا، سکس های رندومی با بچه های مدرسه، مواد مخدر و بازداشت عه.

پسورد گوشیم رو وارد کردم تا به دوست هام جواب بدم.

جیسو:
جندوکی، ما باید در مورد پروژهٔ ریاضی بعد از مدرسه صحبت کنیم.

من:
باشه جیسو.

جیسو، دختری که از دوران راهنمایی باهام دوست بود، الان قصد داره با من فارغ التحصیل بشه.
من و اون فراز و نشیب های زیادی داشتیم، حتی چند بار با همدیگه خوابیدیم و تصمیم گرفتیم دوست بودنمون با این شرایط به درد نمیخوره.

کوکی:
یو، فردا به پارتی میای؟

آه سنگینی کشیدم، همیشه همینطور بوده.
پارتی می گرفتیم، کسی هم بود که زنگ بزنه پلیس تا برمون گردونه خونه.

جونگکوک که دوست پسر برادر فعلی منه، همیشه بهم میگفت که به پارتی ها بریم.
و اشتباه نکنید، من طرفدار پارتی هستم، اما گاهی اوقات دوست دارم کمی برای خودم وقت بزارم.

آه بلندی کشیدم و به پیامش جواب دادم.

من:
معلومه که میام.

تقریباً چند ثانیه بعد جواب داد.

کوکی:
شنیدم که لیسا به پارتی میاد، همه در مورد اون صحبت میکنن.

لیسا مانوبان.
دختری که زیبا ترین و در عین حال شرورانه ترین لبخند رو میزد.

محبوب و مشهور بین دانش آموزا از نظر ویژگی های جنسیش، و حتی من هم چند بار به صورت رندوم باهاش خوابیدم.

و این هم مثل سکس های رندوم دیگه بود.

ما با همدیگه سکس داشتیم، و اون صبح روز بعد اونجا راو ترک کرد. انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده بود.

𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌𝑷𝒊𝒏𝒌 𝑺𝒉𝒐𝒕𝒔✔Where stories live. Discover now