"لیسا"
جنی مشغول تمرین بود همه دورش دایره زده بودن و شمشیر زنی اون رو تماشا میکردن؛ هیچکس جرعت نداشت با اون دوئل کنه چون قطعا میباخت!
داشتن خون سلطنتی، اون رو مغرور کرده بود؛ هیچوقت هیچ تردیدی توی مبارزه نداشت مطمئن بود که میبره..بالاخره اون نجیب زاده بود!
بعد از اینکه تمرینش تموم شد پرسید:کسی نمیخواد با من دوئل کنه؟
هیچکس دستشو بالا نبرد چون قطعا میباخت؛ اون سه سال پی در پی مقام اول رو به دست آورده بود!اون لحظه بدون اینکه بفهمم دارم چیکار میکنم دستمو بالا بردم؛ تمام جمعیت بهم نگاه کردن.. من فقط یه کاراموز بودم و اون مقام اول رو داشت و بهترین شمشیر زن آکادمی بود!
_خب..بالاخره یکی پیدا شد، کم کم داشت حوصلم سر میرفت اسمت چیه؟
+ل..لالیسا مانوبان.
_ظهر توی زمین مسابقه میبینمت، لالیسا مانوبان!
گفتن اسمم از زبونش لرزی به تنم انداخت!
نباید شکست بخورم، باید یه بار برای همیشه بهش ثابت میکردم که مردم عادی هم میتونن به خوبی اون باشن اون یه چیزی داشت که بقیه نداشتن غروری ک اون بخاطر نجیب زاده بودنش داشت، مسمم ترش میکرد!
رزی به سمتم دوید و گفت: لیسا تو احمق ترین دختری هستی که تا بحال دیدم واقعا فکر کردی شانسی مقابل جنی داری؟
+تو دیگه خیلی منو دست کم گرفتی !
_ لیسا، بیا بیخیال شو.. تا یه ماه کاراموز مسخرت میکنن، ارزششو نداره.
+اگه بردم چی؟! اون موقع کلی سطحم بالا میره!
_باشه هرجور دوست داری، به عنوان یه دوست بهت هشدار دادم بقیش با خودت!
به ساعتم نگاه کردم دیگه وقتش شده بود شمشیرم رو برداشتم و وارد زمین شدم همه جنی رو تشویق میکردن...نفس عمیقی کشیدم و بهش نگاه کردم حتی موقعی که درحال مبارزه هم بود خوشگل بود
_لالیسا، هنوزم برای عقب کشیدن وقت هست.
+بهتره اینقدر به خودت مطمئن نباشی چون قراره شکستت بدم.
_باشه پس آماده ای؟
+اره.
دستم میلرزید نمیتونست تکون بخورم من نباید شکست میخوردم مخصوصا ثانیه اول بازی!
جنی بازی رو شروع کرد و به سمتم اومد جلوی ضربه ی اولشو گرفتم اما توی ضربه دوم بدجور زمین خوردم.
شمشیرمو محکم تر توی دستم گرفتم و به سمتش رفتم با یه ضربه به زمین افتاد چند بار پشت سر هم بدون اینکه بتونه جوابمو بده بهش ضربه زدم. اخمی کرد و شمشیرشو توی دستش گرفت و به سمتم اومد دقیقا قبل از اینکه با شمشیرم جوابشو بدم، داور بازی رو مساوی اعلام کرد!
YOU ARE READING
𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌𝑷𝒊𝒏𝒌 𝑺𝒉𝒐𝒕𝒔✔
Short Storyکتابی که داخلش داستان های کوتاه از دخترای بلک پینک قرار میگیره که با اضافه کردنش به لایبرری تون، میتونین هر هفته یه داستان جذاب که یا نوشته میشه یا ترجمه شدن رو بخونین و ازش لذت ببرین! [لیست وانشات های داخل کتاب به همراه کاپل،ژانر،.. در اینترو پارت...