در ظرفی که پر از توت فرنگی کرده بود رو بست و داخل سبد بزرگ حصیری که برای پیک نیک اماده کرده بود گذاشت و بعد از بستنش، روی کابینت گذاشتش و بعد از اینکه مطمئن شد کم و کسری و چیزی باقی نمونده سمت اتاق رفت تا خودش هم اماده بشه ..
بلاخره قرار نبود که با پیژامه خونگیش بره بیرون . بالا تنش بخاطر هوای گرم لخت بود و بدن سفیدشو کاملا به نمایش گذاشته بود و فقط یه پیژامه صورتی پاش بود .
داخل اتاق خوابش شد و در کمد بزرگش رو باز کرد لباس های داخل رو اینور و اونور تکون داد و پیراهن شیری رنگ با گل های بزرگ رنگارنگ نظرشو جلب کرد .
از بین انبوه لباسا بیرونش کشید و پوشیدش موهاشو از بالا گوجه ای کرد و ارایش ملایمی زد و بعد از پوشیدن صندل های تابستونیش کیفشو برداشت و از روی کابینت سبد و سوئیچش رو برداشت و از خونه خارج شد .
سوار ماشین مشکی گرون قیمتش شد و جی پی اس ماشین رو برای ساحل تنظیم کرد . خیلی خوشحال بود و سرشار از انرژی که نمیدونست از کجا سرچشمه گرفته بودن .
خیلی شگفت زده بود و این یه چیز طبیعی بود . جیسو همیشه برای قرارش با چهیونگ ذوق زده میشد مثل اینکه هر بار قرار اولشون باشه .
ماشین رو پارک کرد و بعد از برداشتن وسایل سرشو دور و اطراف گردوند و چهیونگ رو کنار دریا دید که داشت قدم میزد . لبخندی زد و سمتش رفت . وسایل رو روی زمین گذاشت و زیر انداز کوچولو و فانتزی اش رو پهن کرد و از پشت سمت چهیونگ حرکت کرد وقتی بهش نزدیک شد کمر باریک چهیونگ رو بغل کرد و سرشو روی شونه اش گذاشت : دیر کردم ؟
چهیونگ لبخندی زد و گفت : اره تو همیشه منو منتظر میزاری پس من بهش عادت کردم
جیسو گوش چهیونگ رو گاز خفیفی گرفت : بیا بریم بشینیم برات کلی توت فرنگی اوردم تا باهم بخوریمش .چهیونگ لبخندی دیگه زد و سمت جیسو برگشت و موهای به هم ریخته جیسو رو پشت گوشش داد : باشه .. بریم .
سمت ریز انداز جیسو حرکت کردن و روش نشستن توت فرنگی هارو خوردن غروب دلنشین رو تماشا کردن .. ساحل خیلی خلوت بود و صدای پرنده های دریایی فضا رو پر کرده بود . سر جیسو روی پاهای چهیونگ بود و به افق خیره شده بودن ..
چهیونگ سر جیسو رو سمت خودش برگردوند و بوسه ای کوتاه و عمیق روی لبای دوست دخترش کاشت و گفت : خیلی دوست دارم کیم جیسو !
جیسو لبخندی زد و چونه چهیونگ رو گرفت و بوسه ای جدید رو شروع کرد . وقتی فهمید برای تنفس نفسی نداره ازش جدا شد و گفت : منم دوست دارم .. پارک چهیونگ
______________
سناریو سافت از چهسو 😭
YOU ARE READING
𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌𝑷𝒊𝒏𝒌 𝑺𝒉𝒐𝒕𝒔✔
Short Storyکتابی که داخلش داستان های کوتاه از دخترای بلک پینک قرار میگیره که با اضافه کردنش به لایبرری تون، میتونین هر هفته یه داستان جذاب که یا نوشته میشه یا ترجمه شدن رو بخونین و ازش لذت ببرین! [لیست وانشات های داخل کتاب به همراه کاپل،ژانر،.. در اینترو پارت...