.O₦E.

193 29 16
                                    

″اسم؟″
″کیم تهیونگ″

″ملیت؟ ″
″کره جنوبی″

قدمی به جلو برداشت و همزمان نگاهشو رو نفر بعدی که پشت میز نشسته بود قرار داد.

″اسم؟″
″شیائو ژان″

″ملیت؟ ″
″چین″

نگاه گذرایی رو صورت اون شهروند خارجی انداخت و با برداشتن قدم دیگه ای تمام توجه اش رو به اخرین فرد حاضر در اتاق داد .

″اسم؟″
″جئون جونگ کوک″

″ملیت؟ ″
″کره جنوبی″

صدای برخورد خودکار و تخته فلز کوچکی که زیر کاغذهای نامرتب مابین دستای مرد جا گرفته بود، حالا تنها دلیل شکستن سکوت بین اون چهار نفر محسوب میشد. .

مرد به سرعت آخرین کلمات رو هم با ته مونده جوهر خودکارش نوشت و بعد از اتمام گزارشش سرشو بلند کرد و نگاه کلی و متهمانه ای رو تحویل هر سه شخص پشت میز داد ...

با یادآوریه مهم ترین سوال مبهمه این پرونده ناخوداگاه خطوط ظریف ناشی از تو هم بردن اخماش رو پیشونیش نقش بست ؛

با جدیت کلیپ بورد تو دستش رو روی میز گذاشت ، هر دو دستش رو روی میز حائل کرد
و با کمی خم کردن خودش رو به جلو ، سنگینیه وزنش رو روی اونها انداخت .

از این حالت قرارگیری مقابل اون سه نفر احساس قدرت میکرد .

بدون هیچ تغییری تو حالت چهرش، با لحن جدی و هشدار دهنده ای پرسید:

″کدومتون نفر چهارم رو کشته؟

سرشو پایین انداخت و با چشمانی باریک شده نیم نگاهی به رو ترین برگه انداخت تا اسم پسر رو مجددا بررسی کنه...

″وانگ ییبو رو...کی کشته؟ ″

---

+هی ″پِدیاز″ این منم ″آیس پَنیک″ با یه استریم دیگه همراه شما !

پسر جوون با لحن سر زنده ای رو به دوربین لب زد و با جا به جا کردن خودش ، از شخص کنارش که همراه با اون گام بر میداشت رونمایی کرد.

″اوه اون پسره هم پیشته! ″
″هی دوست جذاب و بامزه ات رو هم آوردی!؟ خدا من... شما کجایید؟ من یه استریم طولانی ازتون میخوام! ″
″چرا به دوربین نگاه نمیکنه؟ بهش بگو بهمون سلام بده. ″

لبخند پیروزمندانه ای به محض دیدن نظرات و کامنتای مثبتی که به سرعت رو به افزایش بودن رو لبای پسر جا گرفت.

سرشو چرخوند و به ژان که خیلی گوش به زنگ داشت اطراف رو میپایید نگاهی انداخت و گفت:

+هی ژان بچه ها منتظرتن!

با شنیدن این حرف، پسر بزرگ تر نگاهشو از ساختمون بزرگ که بدجور توجهش رو جلب کرده بود گرفت و لبخند نرم و صمیمانه ای رو، تحویل دوربین داد.

•R̶oo₥ 747•Where stories live. Discover now