پشت میز نشسته بود و داشت ورقه هارو بالا پایین میکرد.. دوباره یه چیز رو جا انداخته بود.. با کلافگی انگشتاش رو لای موهاش برد.. مطمئن بود برای کنفرانس امروز معاون آماده اش کرده بود و گذاشته بود روی میز.. کم کم اعصابش خرد شد و بهم ریخت
+این لعنتیییی کجاست
با فریاد بلندش در اتاقش ناگهانی باز شد
×چی شده رئیس
سرش رو بالا آورد و به منشی چشم غره رفت
+کی بهت گفت مثل گاو سرت رو بندازی پایین بیای تو؟!!!
دختر لبش رو گاز گرفت و سرش رو انداخت پایین
+گمشو از جلو چشمام..
با صدای بلند برخورد دستی به در و بعد شنیده شدنه صدای آشنایی اخم کرد
-به به.. باز که این آهو برزخه!
به دختر اشاره کرد تا از اتاق خارج بشه و به سمت لوهان حرکت کرد
+اینجا چه غلطی میکنی؟
-اومدم ببینمت
+علاقه ای به دیدنت ندارم
-اما من میخوام
+به من چه.. اطرافم نباش وقتی اعصاب ندارم.. فهمیدی
روی مبل کنار میز بزرگی که لوهان پشتش بود نشست و پاش رو روی پاش انداخت
-انگار نشستن روی صندلی ریاست اوه سهون هر آدمی رو بداخلاق و خشن میکنه
سرش رو بالا آورد و به کای نگاه کرد
+اومدی طعنه بزنی
کای پوزخندی زد و روی مبل جابجا شد
-بعد کاری که با سهون کردی.. به نظرت خیلی بی وجدان نشدی؟
+پس برای نصیحت هم اومدی..
-لوهان.. چطور تونستی سهامای شرکت متحد با شرکت پدرت رو بخری و با کمترین قیمت به مزایده بزاری و باعث برشکستگی و بیکاری اون همه آدم بشی
+خودتم میدونی چرا اینکار رو کردم
سرش رو با تاسف تکون داد
-زمین زدن پدر خودت.. اینقدر شیرینه؟
+اون سالها من رو نخواست.. چرا الان بخوامش؟
-لوهان این مسخره بازی رو تموم کن
+نمیخوام
-حداقل به خاطر سهون و شرکتش.. به احترامش.. بزاره روحش در آرامش باشه
با حرفای کای خیلی ناخودآگاه چشماش تر شد
+وقتی تویه اون آتیش رهاش کردم.. خیلی وقته آرامش رو از روحش هم گرفتم
YOU ARE READING
Back Over Dose
FanfictionCouple : HunHan , ChanBeak &.... Ganer : Criminal, Violent, Romence, smut & BDSM Writer : #ʟᴏʀᴅʰᵘⁿ شاید اگه لوهان میدونست قراره همراهی سوهو اون رو گرفتار اوه سهون کنه هیچوقت اون شب سرد زمستونی گول سوهو رو نمیخورد و وارد باندش نمیشد اما الان که توی...