𝐏𝐚𝐫𝐭16

185 39 91
                                    

Chan

به فرد رو به روش زل زده بود . احساس شرمندگی میکرد .

'چانا چانا چاناااااا ، اه....تو لیدر گروهی و تا الان هزاران اتفاق افتاده . خواهش میکنم یکم بیشتر حواست رو جمع کن و روی کارت متمرکز شو '

" عذر میخوام . از این به بعد حواسم رو جمع میکنم اقای پارک "

• • • •

'نمیخوای کاری کنی؟!'

"تا وقتی نشونه‌ای گیر نیاریم نمیتونیم الکی راه رو ادامه بدیم "

سرش رو پایین انداخت و صدای بغض الودش رو ازاد کرد .

'خیلی ظالمی کریستوفر'

دست‌ش رو زیر چونه‌اش گذاشت و سرش رو بالا اورد.

" ظالم نیستم لی فلیکس . باور کن واسه من هم به همون اندازه ای که برای تو سخته ، طاقت فرسا هست."

اشک روی گونه‌اش رو پاک کرد ، سرش رو نزدیک تر برد و به چشم هاش زل زد .

"ولی.....بهت قول میدم پیداش کنم . "

LINA

محلول AB رو با محلول CF ترکیب کرد .

بعد از در اوردن نتیجه‌اش کلاه‌ش رو در اورد و به سمت میکروسکوپ‌ رفت .

مقداری از محلولی که بدست اورده بود رو روی سلول مرده ریخت .

با دقت تمام بافت های سلول رو چک کرد .

ولی بخاطر نتیجه تکراری دوباره خشم وجودش رو گرفت .

تمام محلولاتی که تا الان درست کرده بود رو به سمت دیوار پرت کرد و جیغ بلندی کشید .

' چیشد؟! '

" هزارتا محلول رو باهم ترکیب کردم ولی هیچ کدومشون روش اثر نمیکنههههه...اینطوری بخوایم پیش بریم هیچ وقت به اون فرمول لعنتیی نمیرسیممممم . "

' اینقدر زود تسلیم نشو لینا! یادت نمیاد بار اول چند سال طول کشید تا اون رو درست کنیم؟! '

" اون زمان ما جک رو رو داشتیم! نبود الان‌ش مساوی با نداشتن هیچ چیز کوفتیه‌ای ، بفهمممم."

Jisung

بخاطر سوز سردی که به بدن‌ش سیلی میزد ، پاهاش رو تو شکم‌ش جمع کرد .

لب های خشک شده‌اش رو اروم باز و بسته میکرد ولی هیچ صدایی ازشون خارج نمیشد .

𝐏𝐮𝐥𝐬𝐞 𝐎𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐫𝐢𝐬𝐞 Onde histórias criam vida. Descubra agora