༆𝐁𝐞𝐚𝐭 𝟕🦋

54 24 1
                                    

لی درست مثل بچه ها چند باری لب هاش رو روی هم کشید و مزه کرد و سمت ایستگاه پرستاری راهی شد .

وقتی اولین قدم رو برداشت تمام گذشته و رویاهاش رو تویِ ذهنش ، پشت یه دیوار گذاشت ، اتفاقاتی که شبیه رویایِ دزدیده شده ازش به نظر می رسید ... چشم هاش رو بست و ریه َش رو از بویِ فضایِ سنگین اما خنکِ بیمارستان پر کرد .

با هر قدمی که نزدیک میشد حس میکرد قلبش برایِ دیدن سهون تند میزنه ، اونقدر تند که میتونستم حرکت و نبضش رو تویِ گلوش احساس کنه .

قلبی که خودش رو محکم به استخون هایِ جناغ سینه َش میکوبید ، اونقدر محکم که میتونستم گیر کردنش لایِ استخونایِ قفسه سینه رو حس کنه .

با رسیدن به یک قدمیِ ایستگاه پرستاری حس میکرد خون و هیجان به گونه هایِ برآمدش دوییده و میتونه حرارت پوستِ صورتش رو حس کنه .

لی بعد از مدت ها قبول کرده و با احساساتش صادق بود ، این حقیقت که سهون رو دوست داشت و نمیخواست از­ این حقیقت که اون بخشی از سرنوشتِ زندگیشِ فرار کنه .

با رسیدن به ایستگاه پرستاری نگاهش رو از نوک کفش هایِ آل استار قرمزش گرفت و به پرستاری که اِتیکتِ اسمش یونا بود ، داد .

پشت سرش رو خاروند و با صدای آهسته ای گفت :

-ببخشید ... با دکتر اوه قرار ملاقات داشتم ، کجا میتونم ببینمشون ؟

یونا سربلند کرد و با چشم هایی که رگه هایِ خستگی در اون به چشم میومد ، لبخند کم جونی زد :

-یه کارِ فوری براشون پیش اومد ، مجبور شدن برن

پرستار کمی مکث کرد و پلک زد :

-میتونم کمکتون کنم ؟

لی لبخندی زد که چال های گونش کامل گود شد :

-نه ، ممنونم ... قرار بود ازشون یه جواب آزمایش بگیرم .

لی نتونست پرده ی اشک جلوی چشمهاش رو مخفی کنه . لبخند غمگینی زد و سعی کرد خودش رو خوشحال نشون بده ، دلیلِ رفتارش برای خودش هم گنگ بود ! واقعا از دستِ سهون ناراحت بود که قرارشون رو فراموش کرده؟! سهونی که حتی از احساساتِ درونیش بیخبر بود ؟!

شاید کارِ پیش اومده به قدری واجب بوده که فراموش کرده یک ساعت قبل که صحبت میکردن ، خبر بده .

به نقطه نامعلومی خیره بود و حرف هایِ مادرش مثلِ مایعِ سیالِ مذابی به لایه هایِ زیرین ذهنش نفوذ میکرد .

فلش بک

پرده یِ اشک مزاحم چشم هاش رو با آستینش پاک کرد و خودش رو بیشتر سمتِ مادرش کشید .

لباسِ مادرش رو محکم چنگ گرفت ، درست مثل کسیکه به آخرین داراییش دست انداخته تا از دستش نده

𝐁𝐞𝐚𝐓Where stories live. Discover now