9.poetry

365 124 18
                                    

قرار بود خیلی زودتر آپ شه ولی،لعنت به امتحان و مدرسه.
اینم پارتی که خودم خیلی دوسش دارم=))
_YG

سوبین مثل همیشه بعد از اتمام کلاسای دانشگاهش خونه رفت تا لباساشو عوض کنه.
تو چند روز اخیر حساسیت زیادی روی خوب بودن و مرتب بودن لباساش به خرج میداد،در حالیکه قبلا برای استایلش وقت زیادی نمیزاشت.
کت چرم مشکی با یه تیشرت مشکی زیرشو شلوار جین سورمه ایشو پوشید و الان موقع تصمیم گیری درباره رنگ آل استارش بود.

_خب بنظرم آل استار آبی چیز خفنیه نه؟

طبق معمول مجبور بود کنار خیابون بایسته تا تاکسی پیدا شه.
با دیدن اولین تاکسی دستشو بالا برد و تکون داد.
هندزفریشو توی گوشش گذاشت و آهنگیو پلی کرد که هفته ها بود فقط همون رو گوش میداد تا زمانی که بالاخره حالش از اون اهنگ بد شه.
کرایه رو حساب کردو سمت در قهوه ای رفت.

+بله؟

_بله داره؟باز کن درو

+چه بی اعصاب

درو پشت سرش بست و دوباره از اون پله های آزاردهنده بالا رفت.
اخرین پله رو هم پشت سر گذاشت که یونجون در رو باز کرد.

+به به خوش اومدی بچه

کفشاشو دراورد و بدون اینکه جوابی به یونجون بده داخل رفت.برگشت و دوباره به یونجون نگاه کرد.
رکابی مشکی و شلوارک جین؟عضله هاشو برا کی انداخته بود بیرون؟
سریع نگاهشو از بازو های یونجون گرفت تا بیشتر از اون ضایع بازی در نیاره،ولی یونجون هنوزم داشت به سوبین نگاه میکرد.
_شروع کنیم؟

+چ...چی اها اره شروع کنیم.

سوبین لبخند محوی زدو با هم سمت اتاق پیانو رفتن.
وقتی درو باز کرد،به جای اینکه یک پیانو باشه دوتا پیانو توی اتاق بود.همون پیانوی قهوه ای روشن که روز اول چشمای سوبین رو گرفته بود.
با صدای اروم و متعجبی پرسید:

_این چرا اینجاست؟

یونجون شونه هاشو بالا انداخت.

+خب شاید خواستم یه کادو به کارآموز با استعدادم بدم؟

سوبین با چشمای گرد به پیانو نگاه کردو بعد با ذوق بالا و پایین پرید.یونجون به کیوتی پسر کوچیکتر خندید و دستاشو باز کرد.

+بیا اینجا

بدون هیچ حرف یا مخالفتی خودشو انداخت تو بغل یونجونو دستاشو محکم دور گردنش حلقه کرد.

_وای خیلی خوشحالم نمیدونم چجوری بگم!
یونجون برخورد جسم داغیو به گونه هاش حس کرد،سوبین اونو بوسید!
حالا هردو میتونستن خوشحال باشن،سوبین بخاطر پیانویی که رویاشو داشت و یونجون به خاطر بوسه ای که سوبین روی گونش زده بود.از چیزی که فکر میکرد حس بهتری داشت.
سوبین ازش جدا شدو سمت پیانوی جدیدش رفت.
یونجون هنوز سر جاش ایستاده بود و رو جای لبای سوبینو دست میکشید.
جیغ کوتاهی زد و برای چندمین بار گفت:

Still with you [Completed✓]Where stories live. Discover now