[White???]

168 36 40
                                    

<< تغییرات سیستم یافت نشد >>
[تغییرات دچار اشکال شده، تغییر یافت نشد...]

_____________________________________________

این پارت و دو پارت بعدی، یه بازه ای بین اواخر ۲۰۱۷ تا اوایل ۲۰۱۸ اتفاق افتاده.
_____________________________________________

چهارشنبه روز رپ بود.

چانگبین یادش نمیومد کِی این روز اینجوری بینشون جا افتاد یا اصلا کی شروعش کرد؛ ولی هرچی بود تبدیل به یک قرار بینشون شده بود.

چهارشنبه‌ زمانی بود که هرسه‌تاشون بعد از روز شلوغ و پر از درس و کلاسی که داشتن‌‌ خونه‌ی جیسونگ جمع میشدن و تمام مسئولیت و دغدغه‌هاشون رو پشت در جا میذاشتن.

چهارشنبه‌ تنها روزی بود که وقت میکردن یک وعده غذای سالم که برخلاف بقیه روزها نودل آماده نبود برای خودشون درست کنن و راحت روی کاناپه بشینن و از کلاس‌هاشون تعریف کنن یا متن آهنگ‌هایی که از فکر و احساساتشون میومد رو بنویسن.

نوشته‌ها گاهی غمگین و گاهی طنز خنده‌دار میشدن اما هرکدوم ارزش زیادی داشتن، چون مستقیم از قلبشون نشأت میگرفت.

متن‌هایی که مینوشتن براشون عزیز بود، صادق و پاک مثل تیکه‌ای از وجودشون که با جوهر جاودانه و ملودی‌هایی که میساختن، تصویری از آرزو، امید و خواسته‌هاشون بود.

چانگبین به یاد نمیاورد کِی همشون به استعدادشون توی نوشتن و آهنگ ساختن پی بردن ولی یک روز بعد از خوردن غذا، جیسونگ به زور به انباری و پیش دستگاه پخش موسیقیش بردشون تا بهشون آهنگی که روی نوشتنش گیر کرده بود رو نشون بده تا کمکش کنن.

تک به تک، اتفاقات دست به دست هم دادن تا نه تنها یکی، بلکه اون شب دوتا آهنگ کامل رو بسازن و تا دیروقت روی بخش وکال و رپ‌ش کار کنن تا کاملا بی نقص باشه.

یک هفته پس از اتمام آهنگ‌ها ، ناخودآگاه همه دوباره جلوی در آپارتمان جیسونگ همدیگرو دیدن و از اون زمان به بعد این یک مراسم و آیین غیررسمی براشون شد.

چهارشنبه‌ها روز رپ بود.

هیچ چیز به جز سرگرمی نبود، و به خاطر همین بود که دوستش داشتن. چون مجبور نبودن توی مدت خیلی کم کلی فکر کنن تا برای تولید چیزی ایده بگیرن.

اگر ایده‌ای نداشتن، فقط کافی بود تا کمی توی پذیرایی جیسونگ بشینن یا فیلم ببینن و درباره هرچیزی که فکرشو کنن حرف بزنن تا بالاخره جیسونگ به خاطر ایده‌ای که به ذهنش رسیده نفس نفس زنان سریع بلند شه و سمت استودیو‌ی موقتش بره.

جیسونگ تنها کسی بود که رشته‌ش به این سرگرمی میخورد؛ و به خاطر همین هیچ وقت مجبور نبود فکرش رو ازش منحرف کنه و با اینکه چانگبین با این قضیه موافق نبود ولی میدونست اگر جیسونگ موسیقی رو برای مدتی کنار میذاشت، ناراحت و غمگین میشد.
اون متعلق به این رشته بود و هیچ چیز نمیتونست ردش کنه.

Divergent ChessBoard ✓Where stories live. Discover now