جق تایم

1K 165 13
                                    

تهیونگ :

وات د مادرفاکینگ فاک آف د فاکینگ هللللل چقد هات بودددد تسحشحشج عاححححححححححححح

"خوبیییی؟!"

_آرهههه

زود کلمو شستم حولمو برداشتم و رفتم بیرون که صدای کوکو شنیدم

"تهیونگگگ همزن کجاسسس؟!"

_تو کابینته کناره یخچالهه

"اوکی مرسییی"

کیوته گاو..بگیری گازش بزنی عنترو انقدر خره..

رفتم توی اتاق لباس پوشیدمو اومدم بیرون و از بالای پله ها به آشپزخونه نگا کردم

کوک داش روی خمیره کوکی هارو میپوشوند که بذارتشون یخچال..دوس دارم هر روز این صحنرو ببینم...اه چی دارم کص میگم

🔞اسمات نامجین - جق تایم

_آههه بسه..جونی...آههه

نامجون روی جین خیمه زده بود و نیپلاشو گا میگرفت و مک میزد

_جونی...بسه..آهه

نامجون از نیپلای صورتی رنگی که الان دیگه کبود شده بودن دست کشید و شلواره جینو درآورد

_چیکار..آههه..اومم

نامجون پاهای جینو بالا داد و سوراخشو مکید

_زودتررر..آههه

+باید آمادت کنم بیبی

نامجون از بالای تخت لوب برداشت و روی انگشتاش ریخت

دو تا انگشتشو یهو توی جین فرو کرد

_آههه..فاککک...نامییی

انگشته سومو اضافه کرد و محکم ضربه زد تا جا برای دیکه بزرگه خودش باز کنه

_اومممم...بسه..آههههه..

با خالی شدنش ناله ای کرد و به نامجونی که در حاله درآوردنه شلوراش بود خیره شد

نامجون باکسرشو درآورد و دیکه بزرگش با خوشحالی بیرون پرید

دیکشو با لوب چرب کرد و به سوراخه جین مالید..

_نکننن..آههه..بکنش تووو..

نامجون دیکشو یه ضرب وارده جین کرد و ضرباته محکمشو شروع کرد

_آهههه..فاااککک..اوممم..آهههه

+اسممو..صدا کن

_نامجووننییی آههه محکمتررر همونجااا..آههه

+فاک..آهه

بدنه جذابه جین با ضرباته محکمه نامجون تکون میخورد و صدای برخورده بدناشون توی اتاق پیچیده بود..

(حالا صداش چیه..شلپ شلپ شلپ شلپ)

_آههه...دارم میاممم..سریع ترررر...اوممم

نامجون ضرباتشو محکم به پروستاته جین کوبید..جین اومد و با تنگ شدنه حفرش نامجون با یه ضربه ی محکمه دیگه توش خالی شد...

_لعنت بهت..
+منم دوست دارم..
_بالاخره..یه روزی با جاروم..میکنمت..

(بگید بهم اسماتم پیشرفت کردههههه)

"سوپمین"

یونگی : جیمین کوکیارو از تو فر دربیار
جیمین : *چشمای قلبی* باشه..
هوسوک : *ویدیو کال با مامان باباش*

"نامجین"

+خاااااپوفففف...خاااااااااااپپپپپووووفففف
_*لگد*
+خاپوفوینیثو..آخ ببخشید..خاپوففف

"تهکوک"

ته : خب اینو اینجاشو باید قرمز بزنم؟
کوک : آره بده من یدونشو بزنم بقیشو تو بزن
ته : اوکی

تهیونگ خامه رو داد دسته کوک و یه چصه از انگشتشون بهم برخورد کرد..ولی خب کیه که به دله تهیونگ بگه که این فقط یه چصه لمس بوده...

دله تهیونگ : پریپیریپریپیریپی *صدای پر زدنه پروانه ها*

کوک : حله؟
تهیونگ : آره..

کوک گوشیشو برداشت و به جیمین زنگ زد

×الو کوک

کوک : سلام جیمین خبری از نامجین هیونگا داری؟ جوابه تکستامو نمیدن

×جیمین هیونگ و اینکه نه خبر ندارم فک کنم خوابن..ویدیو رو رکورد کنید فردا میدیم دسته ادیتورا نامجین هیونگا هم فردا رکورد میکنن

کوک : اوکی پس..خدافظ

تلق

........

عیح عیح

اسمات چطور بود :)؟

شرط آپ : 80 ووت💅💜





 

𝐒𝐨𝐟𝐭 𝐒𝐧𝐨𝐰 Where stories live. Discover now