تهیونگ و کوک کناره هم روی مبل نشسته بودن و به کوکی هایه تزیین شده نگاه میکردن
_چه روزه عنی
+خیلیم بد نبود
_بود
+اوکی
_گرسنمه
+رامیون بخوریم؟کوک به تهیونگ نگاه کرد و یاده جمله ی خاک تو سری توی کیدراماها افتاد..
_...آره الان سفارش میدم
+اوکی منم یه پست میزارمتهیونگ بلند شد رفت توی آشپزخونه ی ترکیده...با وارد شدن به آشپزخونه بوی شیرینی و خامه زد تو صورتش
+اوه فاک خیلی ریدیمیه عکس گرفت و پستش کرد
@tae._.bear گند زدیم~
Comments
Jinnie.food عه ماعم تازه بیدار شدیم قبلش داشتیم تمیز کاری میکردیم مگه نه شوهرم؟😃
↩nami._.lovely بله تمیزکاریه واقعا دشواری بود
↩namjin.ir تمیزکاری....واوYoongi_fucker اگه یه جیمین کنارتون داشتید اینطوری ریده نمیشد تو آشپزخونتون
↩mochi._jimin تستوسنسنش مرسی هیونگه کیوتم🥺💗😍🥰😇
↩jung.kookie هیونگ اگه اینجوری جوابه یونگی هیونگو بدی بلاکت میکنه ها
↩mochi._jimin آره...بلاکم کردهJung_hope والا ما یه کلفت داشتیم چیزی نشد آشپزخونمون
↩mochi._jimin خیلی بیشوری
↩jung_hope میدونم عزیزکم😍.......
دینگ دینگ دینگ...دینگ دینگ دینگ...
_رامیون اومدددددددد
تهیونگ یه لحظه به غذا حسودیش شد..شاید اگه غذا بود کوک باهاش ازدواجم میکرد :)
کوک با خوشحالی پوله غذارو حساب کرد و شیرجه زد روی مبل و پاکته غذاهارو جر داد..
تهیونگم غذاشو برداشت و شروع به خوردن کرد..نگاهش به غذاها افتاد ، اونا خیلی نبودن؟
اول فکر کرد شاید کوک فکر کرده ته خیلی غذا میخوره پس زیاد سفارش داده
ولی ذهنه خیاله باطل..کوک توی ۳۰ دقیقه همه ی غذا هارو خودش تنهایی بدونه تعارف به ته خورد..
_...بنظرت زنگ بزنم یکم دیگه بیارن
+...هر..جور خودت میخوای..در کمالههه تعجب کوک دوباره غذا به همراهه دسر سفارش داد
غذا رسید و کوک رفت بگیره ولی یکم طول کشید پس ته رفت چک کنه که مشکلی نباشه و کوک رو دید که داره به حرف های پیکی که غذا رو اورده میخنده
خب...اون بسیار بسیار بسیار بسیاررررر عصبانی بود چون پیکه غذا کسی نبود جز-
.......
نامجین بالاخره بعده یک روزه کامل خوابیدن بیدار شدن
نامجون گوشیشو باز کرد و با حجمه زیادی پیامه فوشه یونگی مواجه شد..خب حق داشت نه؟
بعدشم زیره پسته تهیونگ کامنت گذاشتن و پاشدن برن واقعا تمیزکاری کنن چون وضعه آشپزخونه ی خودشونم فرقه چندانی با ماله تهکوک نداشت سووو........
سافت اسنو 10K شد🐸✨
تنکس گایز🫂
اسماته بعدی از کدوم کاپل باشه..تهکوک که الانا نیست راهه درازی در پیش دارن💅🏻😂
خب دیگه لاو یو~
YOU ARE READING
𝐒𝐨𝐟𝐭 𝐒𝐧𝐨𝐰
Fanfiction[سافت اسنو🌨] تهیونگ : تو خیلی گوگولی ای جونگکوک : چی؟ تهیونگ : مثله برف ، گوگولی ، سافت و سفید... . . . چی میشه اگر کوک وقتی لایوه تهیونگ رو که مثله خودش بلاگره اینستاست ببینه؟ ژانر : کریسمسی - اینستگرام - رومنس - اسمات - انتخابی - کمدی - چت پایان...