kookgi🐰🐱

2K 114 34
                                    

Jk:

دستمو با حرص رو لب پایینیم کشیدم
کوک:میشه بپرسم چرا جیمین اینجاست نه اصلا این مهم نیست میخوام بدونم تویه خر چرا تنه این دوتا بیکینی پوشیدییییی اصلا چرا دستا و چشماشون رو بستییییی
نامجون اومد کنارم و دستشو انداخت رو شونم
نامجون:یکم برات سلیقه بخرج دادم از اونجایی که خودت سلیقه نداری در حقت لطف کردم
کوک:تو گفتی بیدار شدن
نامجون:خب دروغ گفتم تا زودتر بیای بازی کنیم(:
چپ چپ نگاش کردم که شونه هاش رو بالا انداخت
نامجون:من تورو نمیدونم ولی من که مشتاقم زودتر بهوش بیان چون قراره خیلی بهمون خوش بگذره:)
رفت سمت تخت و چونه یونگی رو تو دستش گرفت
نامجون:یعنی تو دلت نمیخواد کامتو بپاشی روی این صورت:)(لبخندایه ته منظورم لبخندایه دیوث توره😂)مطمئنم بدنش از بدن هر دختری که بفاک دادی سکسی تره حقیقتا انتخابت تحسین برانگیزه پسر عمو:)
کوک:از اینکه بعضی وقتا حق باتوئه متنفرم
نامجون:همیشه حق با منه
کوک:فقط خفه شو
رفتم سمت کمد و جعبه مشکی ای که توش بود رو برداشتم(فک نکنم سخت باشه حدس زدنه اینکه چی اون توئه☺)
جعبه رو پایین تخت گذاشتم و درش رو برداشتم
نانجون:اوه اوه نمیدونستم پسر عموم انقدر کینکیه
کوک:اگه خفه نشی این دیلدوها رو فرو میکنم تو کونه خودت
نامجون:نه ممنون علاقه ای ندارم
و بعد از حرفش همونطور که دکمه های پیراهنش رو باز میکرد رفت سمت جیمین و روش خیمه زد
منم با برداشتن دیلدو و چند تا ویبراتور بلند شدم
بعد از دراوردن پیراهنم رو یونگی خیمه زدم و زبونم رو از رو لب تا روی گردنش کشیدم.گردنش و رو گاز میگرفتم میمکیدم صدای ناله های ریزش میمومد
همینطوری که گردنش رو میمکیدم و گاز میگرفتم دستمو از رو بیکینی رو دیکش میکشیدم
یکم بعد یه تکون ریزی خورد و سعی کرد من رو از خودش جدا کنه
یونگی:اههه جیمینااا داری چه غلطی میکنیی وایسا چرا برقا رفته چرا همه جا تاریکه وایسا چرا دستام بستس جیمیننننن پارت میکنم اگه اینا کاره تو باشههههه
با این حرفا سرمو برگردوندم سمت نامجون اونم داشت با تعجب اینور رو نگا میکرد اروم لب زد
نامجون:مگه نگفتی برادرن
کوک:اره چون برادرن:/
نامجون:بنطظرت دوتا داداشا باهم سکس داشتن:/؟؟
کوک:نمیدونم فکر نکنم
خواست چیزی بگه که یونگی موهامو کشید
کوک:اخخخ
از درد چشمام رو بستم
یونگی:وایسا وایسا تو جیمین نیستی که تو دیگه کی ای
دستشو رو صورتم میکشید دیگه داشت کلافم میکرد دوتا دستهاش رو بالا سرش پین کردم
کوک:دیگه داره حوصله سر بر میشه
یونگی:هی هی داری چه غلطی میکنی ولم کنننن
خودشو تکون داد که برش گردوندم و روی شکم خوابوندمش
دستم رو بردم تو شرتش و اروم یه بند از انگشت فاکم رو بردم تو سوارخش که جیغ زد و شروع کرد به تکون دادن خودش
یونگی:تو دیگه کدوم خری هستی حیوووون ولم کنننن
کوک:خیلی داری حرف میزنی
دیلدو رو برداشتم و فرو کردم تو دهنش و همونطور که انگشتمو تو سوراخش حرکت میدادم دیلدورو تو دهنش حرکت میدادم
شروع کرد به عق زدن یکم بعد دیلدورو از دهنش دراوردم و شرتشو پایین کشیدم
چند تا اسپنک زدم تا خودش رو شل کنه بعد یهو نصفه دیلدورو فرو کردم تو سوراخش که جیغش از درد همراه شد با جیغ جیمین
با جیغ جیمین برگشتم سمت نامجون و دیدم نامجون چهارتا از انگشتاشو فرو کرده تو سوراخش و داره تند تند تکون میده
کوک:اگه بمیره من میدونم و تو
نامجون:خا بابا
همونطور که تند تند دیلدور رو حرکت میداد اسپینکش میکردم جای دستم رو دوتا لپ باسنش افتاده بود و باسنش قرمز شده بود
یکی از لپ های باسنش رو چنگ زدم و دیلدورو کشیدم بیرون
یونگی:اهههاااو اهاااااا ااااههههه فاااک
برش گردوندم چشم بندش خیس خیس بود صورتش سرخ سرخ شده بود و نفس نفس میزد
نوک سینش رو گرفتم و کشیدم و پیچوندم که جیغی زد و موهامو چنگ زد
نامجون:اوه مثله اینکه پیشی کوچولوت رو سینهاش حساسه
کوک:خفه شو حواست به کار خودت باشه
نامجون :چراااا دارم پورن زده میبینم :)
چشم غره ای بهش رفتم و سینه سمت راست یونگی رو بردم تو دهنم که کمرش رو از تخت جدا کرد خودشو کوبید به تخت
همونطور که یکی از سینهاش رو میمکیدم دستم رو بردم سمت باسنش چنگش زدم و اسپنک کردم
بعد از چند دقیقه ازش جدا شدم و شلوارم رو دراوردم و یکی از ویبراتور هارو برداشتم و کردم تو سوراخش بعد از برداشتن گیره های نیپل اونهارو به نیپلش وصل کردم و ویبراتور هارو روشن کردم(منظورم از ویراتور ها ویبراتور گیرهام هست بعضی از گیره ها ویبراتور دارن)
کم کم درجه رو بالا میبرم
یونگی:اهههه فاااا فاااااک اهههااا ااووم مووااوووو هااههااا اههههاا
دستم رو رو دیکش میکشیدم و پمپش میکردم
کوک:تا وقتی نگفتم حق ارضا شدن نداری فهمیدی؟؟
یونگی:اهههها هاااا هااااا اهههههه
با نگرفتن جوابی یه دونه زدم تو گوشش که صورتش خم شد به سمت چپ
کوک:فهمیدی چی گفتم
یونگی:اهههها ااااااههههه اااا ارررررههههاا هاآااااا فاااکککککک اههههه
کوک:افرین پسر خوب
یکم بعد تو دستم خالی شد دیکش رو ول کردم
دوباره زدم تو گوشش
کوک:مگه نگفتم تا وقتی که نگفتم حق نداری ارضا شی
با حرص برش گردوندم و داگ استایلش کردم دوتا لپ باسنش رو محکم چنگ زدم و از هم فاصله دادم و یک ضرب دیکم رو کردم توش که باعث شد جیغ بلندی بزنه
کوک:اها فاااک
بدون اینکه اجازه بدم بهم عادت کنه شروع کردم به تند تند ضربه زدن
موهاشو از پشت گرفتم و سرش رو از رو تخت بلند کردم همونطور که ضربهام رو تند تر میکردم سرش رو برگردوندم و شروع کردم به بوسیدنش
نامجون:اههه فااااک جیمینااا اگه میتونستی الان برادرتو ببینی
جیمین:اههااهااا ااااااا هههاااهههههههه
صدای ناله ها و برخورد بدنهامون تو اتاق میپیچید و بوی سکس و عرق تو اتاق رو پر کرده بود
بعد از چند ضربه توی یونگی خالی شدم و ازش کشیدم بیرون
کوک:اهههه فااااک
بعد از چند لحظه یونگی رو بلند کردم و رو دیکم نشوندم
یونگی:اهههه ای ایننن خی خیل لیی ع عمیق قهه اههههاااا
کوک:خودت حرکت کن
یونگی:چ چیی یی
یه لپ باسنش رو اسپنک زدم
کوک:گفتم خودت حرکت کن زود باشش
اروم اروم شروع کرد به حرکت دادن خودش
کوک:نه اینجوری نمیشه
زیر دوتا پاهاش رو گرفتم و شروع کردم به تند تند ضربه زدن
یونگی:اهههه هاااااا اههد فااااا کک عاااااااا

Nj:
(یکم ا ناممینم بنویسیم:))
کوک به من میگفت نزن نکش بعد خودش داره با تمامه وجود اون پسر رو به فاک میده فک کنم با این وضعش نتونه تا یکی دو هفته ای رو اون باسن مبارک بشینه
جیمین رو بلند کردم و اروم اروم رو دیکم نشوندمش زیر پاهاش رو گرفتم و شروع کردم به ضربه زدن و مارک کردن گردنش
نامجون:اهههه فاککککک جیمیننن
کم کم ضربه هام رو تند کردم
جیمین:اههها عااااههااااااا ههااااا تند تندتررررر اهههه فااااک
دستم و بردم سمت چشم بندش و چشمهاش رو باز کردم
نامجون:جیمینا هیونگت رو ببین
کوک دستشو گذاشته رو گردن یونگی همونطور که توش تلمبه میزد شونه و گردنش رو گاز میگرفت
نامجون:اههه فااااک داداشت خیلی سکسی شد مگه نه جیمینی
جیمین:اههااهاا هوووم اهااا فااااا ککککاا اههاا اوهوووومممم اااا اررررر ارههااهاااا
بعد از چند ضربه توش خالی شد دیکش رو گرفتم و براش هندجاب رفتم بعد یکم تو دستم خالی شد و هردو بی حال افتادیم رو تخت

Jk:
دیک یونگی رو گرفتم همزمان با ضرباتم پمپش میکردم که یکم بعد خالی شد تو دستم
دیکمو ازش کشیدم بیرون برش گردوندم و دیکم رو فرو کردم تو دهنش و شروع کردم به ضربه زدن به ته حلق با حس نزدیکی از دهنش کشیدم بیرون و کاممو رو صورتش خالی کردم
کوک:اههههه فااااک عالی بوووود
چونشو گرفتم صورتش رو اوردم بالا شروع کردم به بوسیدن لبهاش
بعد از اینکه دست از بوسیدنش برداشتم بغلش کردم و بردمش سمت حموم وقتی داشتم در حموم رو میبستم صدای داد نامجون رو شنیدم که گفت
نامجون:امیدوارم واقعا دوش بگیرین و به یه راند دیگه ختم نشه
کوک:خفه شووووو

تماااااااممممممممم
سعی کردم زودتر اپش کنمممم امیدوارم دوستش داشته باشین
میدونم زیادی خشن نکردمش قرار بود بی دی اس ام باشه ولی خب راضی باشین:)
موچ به کلهاتون
دارم فکر میکنم وانشات بعدی سون سام باشه یا نامگی نظر شما چیه؟؟

sexy kitty🐱Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon